فهرست/چکیده

+

فهرست :
پیشگفتار ……..۴
فصل اول – کـلـیــات تعریف ازدواج……………..۷
بیگانگان………………..۱۰
اهمیت ازدواج ……………………………..۱۱
ازدواج با بیگانگان در آیین یهود ………………..۱۴
فلسفه ممنوعیت ازدواج با بیگانگان …………………..۱۵
ازدواج با بیگانگان در آیین مسیحیت …………………………..۱۸
ازدواج با بیگانگان در آیین مجوس…………………………………..۲۰
ازدواج با بیگانگان در اسلام……………………………………..۲۱
 شرط برابر بودن در ازدواج…………………………۲۳
اسلام آیین فطرت است…………….۲۸
اهل کتاب کیانند؟…………………۲۹
ازدواج با بى دینان وپیروان ادیان غیر توحیدى………..۴۱
فصل دوم ( بررسى فقهى وتاریخى )- تاریخ تحریم ازدواج با بیگانگان در اسلام……۴۴
نگاهى گذرا به آراى فقهاى اسلام در زمینه ازدواج با بیگانگان ..۴۸
نتیجه…………………….۵۹
روایات وارده در مورد منع یا جواز ازدواج با بیگانگان……..۶۵
نقد و بررسی.۶۷
کتابنامه……………۷۰
پی نوشت ها۷۱
////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
پیشگفتار
        فـقه و حقوق تطبیقى یکى از رشته هاى مطالعاتى است که در پیشرفت و تکامل نظام هاى حقوقى ملل تاثیر چشمگیرى دارد ،چه این که با این سلسله مطالعات ،مزایا و نقایص نظام هاى حقوقى مورد تـوجـه قرار مى گیرد و در نتیجه حقوقدانان هر کشور مى توانند در جریان قانونگذارى ، اصلاحات لازم را در حـقـوق کشورها به وجود آورند ،ضمن این که این سرى مطالعات ،کشورها را در روابط بـین المللى هرچه بهتر یارى مى دهد و راه حل هاى تعارض بین قوانین کشورها را آسان تر مى سازد. مطالعه تطبیقى فقه وحقوق اسلام با نظام هاى حقوقى یهود و مسیحیت و آیین زرتشت ، گذشته از مـزایـاى فوق ، فواید گسترده دیگرى نیز با خود دارد، زیرا تردیدى نیست که آیین الهى اسلام در جـزیـرهالعرب به ظهور پیوست و مخاطبان آن در ابتدا ملت عرب بودند .
این مردم به طور قطع از نـظر حقوقى و ارزش هاى اجتماعى ، از آداب و رسوم کشورهاى متمدن مجاور خویش  مانند ایران و روم و حبشه متاثر بوده اند و نظام حقوقى و فقهى اسلام نیز که بیشترین اصول و قواعد آن امضایى و مـویـد سـیره عقلا در این منطقه بوده است ، به طور قهرى متاثر از نظامهاى حقوقى کشورهاى مـجاور بوده ، و لذا آشنایى ما با نظام حقوقى کشورهاى مجاور مى تواند در فهم قوانین اسلام نیز ما را تا حدودى یارى دهد.
مـهمتر این که شرایع الهی موسى و عیسى و نیز شریعت زرتشت ـ به حکم سبقت تاریخى بر شریعت اسـلام و مـعروفیت این شرایع در جزیرهالعرب و نیز گرایش گروه هایى از مردم عرب به شرایع یاد شـده ـ ایـن تـاثـیر پذیرى را جدى تر و مشخص تر مى سازد زیرا یهودیان از دیر باز در جزیرهالعرب حـضـور گسترده اى داشتند و به خصوص پس از گرایش کنستانتین به مسیحیت ، ضرورتا تعداد بـیـشترى از آنها به جزیرهالعرب روى آوردند، گذشته از این که به نقل قرآن کریم ، این شریعت از دوران حـضـرت سلیمان و ایمان آوردن بلقیس ، ملکه قوم سبا، به آن حضرت ، طرفدارانى در یمن نیز به دست آورده است .
       گذشته از این که حبشیان با حضور خودشان در سرزمین یمن تلاش فـراوانـى در گـسـتـرش آیـیـن مـسیحیت در میان اعراب داشته اند و از طرف دیگر مردم حیره و پـادشـاهـان آل مـنـذر نـیـز بى تردید تحت تاثیر آیین زرتشت بوده و تعداد زیادى از اعراب رسما زرتشتى بوده اند و در جنوب نیز از دوران سیف بن ذى یزن ـ که با کمک ایرانیان توانست حبشیان را از یـمـن بـیـرون بـرانـد ـ آیین زرتشت با حضور ایرانیان وقبضه شدن اهرم قدرت توسط آنان ، طرفدارانى هم در این منطقه به دست آورده بود.
       با توجه به نکات یاد شده جاى تردید نخواهد بود که مطالعه و مقایسه تطبیقى فقه وحقوق اسلام با شـرایـع سـه گـانـه فوق ـ گذشته از همه امتیازاتى که گفته شدـ در رفع ابهامات احتمالى در قوانین اسلام نیز مى تواند تاثیر زیادى داشته باشد، چه این که شریعت مقدس اسلام به تصریح قرآن کـریـم ، نـاظـر به این شرایع و مهیمن بر همه آنهاست ، هر چند در این میان ، شریعت یهود به علل مـتـعـددى از دیـگـر شـرایع تاثیر بیشترى در حقوق اسلام داشته است زیرا اولا تنها کتاب دینى شـنـاخته شده براى ملت عرب تا حدود زیادى همین تورات بوده است وآیه۱۵۶ از سوره انعام نیز مى تواند موید همین معنا بوده باشد که : ان تـقـولـوا انما انزل الکتاب على طائفتین من قبلنا وان کنا عن دراستهم لغافلین، [قرآن کریم را به زبان عـربـى بـر شـما نازل ساختیم وحجت را بر شما تمام کردیم ] تا نگویید که کتاب (تورات) تنها بر دو طایفه (یهود ومسیحیت ) پیش از ما نازل شده واز آموختن آنها غافل بوده ایم ((۱)) .
       از طـرفـى مردم عرب ـ که غالبا بادیه نشین وصحرا گرد بودند ومعلومات گسترده اى نداشتند وشهرنشینان آنها نیز منحصر به ساکنان یثرب وام القرى وطائف بودندـ به شدیدترین وجهى تحت تاثیر تعالیم تورات قرار داشتند وبه ویژه که مطالب تورات به عنوان عهد عتیق در برابر عهد جدید همیشه مورد تایید مسیحیان نیز بوده و هست .
       الـبـتـه روشـن است که مقصود ما آن نیست که شریعت اسلام ، نظام حقوقى خویش را به صورت تلفیقى از عرف مردم منطقه وشرایع پیشین وتمدن هاى مجاور جزیرهالعرب به دست آورده است ، چه این که پیامبرر شریعت اسلام را از طریق وحى الهى تلقى نموده ولذا تردیدى در استقلال آن از همه نظام هاى حقوقى الهى وغیر الهى دیگر نیست ، بلکه مقصود ما این است که مردم جزیرهالعرب از جـهات متعددى تحت تاثیر تمدن هاى دیگر قرار داشتند، زیرا اولا اینها خود از دو دسته تشکیل مى شدند: عربهاى قحطانى وعربهاى عدنانى .
قحطانیها که بومیان جزیرهالعرب بودند، از جنوب به دیـگر نقاط این منطقه مهاجرت نمودند وعدنانى ها که به اصطلاح آنها را مستعرب مى گویند، از سـرزمـیـن بـابل وب به جزیرهالعرب مهاجرت کرده و قهرا آداب و رسوم مخصوصى داشتند و حضور اقـلـیـتهاى دینى در این منطقه وگرایش مردم عرب به شرایع یاد شده نیز آنها را تحت تاثیر قرار داده بـود، بـالـطبع هر نظام حقوقى ـ اعم از الهى وغیر الهى ـ موقعى مى تواند در میان مردمى با اسـتـقـبال روبه رو شود که از نحوه تفکر آن ملت بیگانه نبوده و قابل تحمل باشد وگرنه در حسن استقبال مردم آن اشکالاتى را به وجود مى آورد و از طرفى مساله سهله و سمحه بودن آیین اسلام نیز مـقـتـضـى هماهنگى بیشتر با اوضاع وشرایط حاکم بر جامعه مى باشد و به همین جهت است که بـیـشـتـر احـکـام اسـلام امضایى است ، نه تاسیسى ، یعنى شارع مقدس اسلام در جایى که عرف پـسـنـدیـده اى وجود داشته ، همان را تایید فرموده است و تنها در جایى که الزاما تغییراتى در عرف مـوجـود ـ یـا احکام وارده از دیگر شرایع ـ نیاز بوده ، آنها را تغییر داده است و معناى مهیمن بودن احـکام قرآن در مورد شرایع دیگر نیز شاید به همین معنا بوده باشد .
       به هر حال همه این نکات بیانگر اهمیت مبحث فقه وحقوق تطبیقى مى باشد.
یکى از مشترکات ادیان الهى و بلکه مرامهاى الهى و غیر الهى ، مساله ازدواج با بیگانگان است که هر چـه بـه گـذشـتـه بازگردیم و پیشتر برویم ، ملاحظه مى کنیم که اقوام وملل مختلف ، ازدواج با بـیـگـانـگان را تحریم نموده و سخت از آن اجتناب داشته اند ،گو این که گذشت زمان و ضرورت روابـط بـین المللى ،احساس تفرقه اقوام و ملل را ملایمتر نموده و آنها را در جهت وحدت و یگانگى قـرار داده اسـت ،ولـى تردیدى نیست که اسلام با همه این مرامها تفاوت بسیار زیادى داشته و در هـمـه مـقـررات داخلى وبین المللى ،تحولاتى چشمگیر پدید آورده و از جمله در مساله ازدواج با بـیگانگان ،تسامح و تساهل زیادى ایجاد کرده است ، لذا مى توان گفت : اسلام اولین آیینى است که به مردان پیروان خود اجازه برقرارى پیمان زناشویى با پیروان دیگر ادیان را داده است ،هر چند در گـسـتـره ایـن آزادى ازدواج ، فـقـهاى اسلام تردید نموده و تقریبا همه فقها ازدواج با بیگانگان را مـخـصـوص مـردان مسلمان با زنان اهل کتاب دانسته اند ،ولى در روابط جنسى ، برخى از فقهاى شیعه و اهل سنت این جواز را تعمیم داده و شامل افراد غیر اهل کتاب نیز دانسته اند.
       اجـمـالا در مـقـایـسـه بینش اسلامى در زمینه ازدواج با بیگانگان با نگرش دیگر اقوام و ملل و نوع استدلال آنها بر این ممنوعیت و بیان علت تحریم ازدواج با بیگانگان به نکات جالبى برمى خوریم که تـا حدودى مى تواند در تبیین موضع واقعى اسلام موثر باشد ،ضمن این که در این مقایسه ،گوشه دیـگـرى از امـتـیـازات شـریـعـت مقدس اسلام بر همه ادیان و مرامهاى الهى و غیرالهى مشخص مـى گـردد ،تا آن جا که مى توان گفت : تنها دین الهى که بردبارى لازم را در روابط ملت ها دارد ،اسـلام اسـت ولااقل با اطمینان مى توان گفت که قبل از اسلام ،هیچ مرامى داراى این سعه صدر و انسان نگرى به معناى واقعى نبوده است .

======