عنوان مقاله

+

مقاله بررسی ناصرالدین شاه و ترکمن

فهرست/چکیده

+
مقاله بررسی ناصرالدین شاه و ترکمن
ناصرالدین شاه وترکمن ( تنبیه سرخس ۱۲۶۷ ه.ق ۱۸۵۱ م)
این لشکر کشی آن چنان که از اهداف آن بود برای ایران عایدی نداشت .وسرخس نیز فتح نشد و این عدم توفیق را به واسطه بروز بعضی مشکلات جوی وسیاسی منطقه دانسته اند . گر چه می توانستند با کمی جرات به خرج ذادند کل ترکستان را فتح کنند ویا روشی بکار برند تا کل ترکمن به طرف قاجار برگردند چرا که خان خوارزم نیز ان جارا ترک کرده بود وترکمن ها از او چندان دلخوشی نداشتند وکوچک ترین محبتی ان ها را به طرف خود جلب می کرد روابط بعدی مردم سرخس با خان خیوه این موارد را تایید میکند.
انها از رفتن خان خوارزم نیز فهمیدن که خان برای انها نمی تو اند پشتیبان وتکیه گاه خوبی باشد وانها را در مقابل حاکم خراسان تنها گذاشته رفته بود که این با عث شد که ترکمن ها در فکر دفاع از خود با تکیه بردرایت خود باشند ولی اکنون باید در مقابل حسام السلطنه چاره ای می اندیشیدند
وقتی لشکر خوارزم از مرو بیرون شد و به سوی خوارزم رفت اهل سرخس جهت امان یافتن از لشکریان قاجار اظهار بندگی کردند و صد نفر از ریش سفیدان وکدخدایان معتبر سرخس را روانه ی مشهد کردند ۱ تا بلکه از هجوم لشکر قاجار ممانعت بعمل اورند انها از شاهزاده خواستند که حاکمی از طرف خود برای انها تعیین کندحسام السلطنه نیز ضمن پذیرایی از آنها عباسقلی ، بیگلر بیگی مشهد را جهت حکومت سرخس مشخص کرده و با آنها روانه کرد ۲و به بزرگان سرخس خلعت و امیدواری دادند.۳
اما او پس از چند ماه حکومت در سر خس از ان جا فرار کرد و بهانه ی اواین بود که مردم سرخس با امیر احمد خان جمشیدی آدم خان رابطه دارند .۴ در این واقعه جعفر آقای کلاتی با ترکمن ها یار شد ولی عملکرد بعدی ترکمن ها عدم صحت ادعای اورا ثابت می کند چون که بعداز فرار او از سرخس .
در سال ۱۲۶۸ ه ق ۱۸۵۲ م ارازخان با جمعی دیگر از ترکمانان سرخس وارد مشهد مقدس شده وتعهد خدمت کرد ند و چند تن از متعلقات خود را به نوا(( گروگان )گذاشت . همچنین ترکمن های مرو نیز اظهار بندگی کردند ۵ که حسام السلطنه به آنها نیزخلعت داد
ا .اعتمادالسطنه ،محمدحسن خان ؛ مرات البلدان ، ص ۱۰۵۳و۱۰۷۳
۲ خور موجی ، حقایق الاخبار ناصری ، ص۹۲
۳ وقایع اتفاقیه ، سال ۶۸ نمره ی۴۱ ، ۱۹ محرم ص۲
۴ لسان الملک ، همان منبع، ص ۱۱۲۴
۵ . وقایع اتفاقیه ، ۱۴ محرم ۱۲۶۹ ،نمره ی۹۱
درین دیدار اراز خان سرخسی با پنجاه نفر نزد حسام السطنه امدند و قرار شد که همیشه در مشهد بمانند و پنجاه نفر دیگر نیز مشغول خدمت باشند و صد نفر دیگر در قراولخانه ی انجا خدمت کنند ۱
.درین سال که کار خراسان داشت سامان می یافت کار استر اباد برمراد نمی رفت چون که بیگربیگی استر آباد وجعفر قلی خان قراجه داغی میر پنجه به ترکمن های گرگان تاخته بودند و گوسفندان وشتران بسیار غارت کرده بودند و ترکمن ها شورش کرده بودند در جنگ های استر آباد رئیس ترکمنان ذوالنون نامی بود که در حین جنگ کشته شد وبقیه آنها به ماورا گرگان رود کوچ کردند وقراخان رئیس وریش سفید آتابای در دست بیگربیگی در اسارت بود گرچه قراخان از بندگان دربار بود.
جعفر قلی خان ومحمد خان برروی گرگان بندی درست کردند و در سلطان آباد که به حکم شاه درست شده بود لشکر گاهی ساختند.ولی ترکمانان آنجا را محاصره کردند وآخر سر جعفر قلی مجبور به برگشت به آق قلعه شد۲ اما در امتداد گرگان قراول خانه ها ساختند ، به غیر از آن به دستور امیر کبیر آنها را تشویق به شهر نشینی و کشاورزی کردند۳٫ رضا قلی خان که از سفارت خوارزم از راه استر آباد می آمد خود از کرده ی حکام محلی استر آباد نسبت به ترکمن اظهار تأسف می کند و ضعیت صحرا را بسیار متشنج می خواند۴ به هر حال پس از کشته شدن ذوالنون که شخصی مذهبی بود و از طرف خان خوارزم جهت مقابله با لشکریان آمده بود.۵ ترکمن ها پراکنده شدند و گروهی به حضور بیگر بیگی استر آباد آمده و اظهار خدمت نمودند وجعفر قلی خان قراجه داغی میر پنجه و سردار استر آباد محمد ولی خان آنها را که ۱۲ نفر بودند به دارالخلانه ( تهران ) آوردند کسانی چون آدینه نظر خان از جعفر بای وقلی خان از آتابای ، بایلی خان دوجی ، ولی سردار دازی ، آدینه قلیچ سردار تاتار وقجق وبیک فولاد سلاق خدر نظرخان غراوی وبهلکه ، صاین قلی قانقرمه واباریش سفید بدراق وخضر ریش سفید یمرلی ونوبت بیگ بزرگ بایرام شالی که این افراد مورد الطاف شاهنشاهی شدند ۶٫
بدین طریق در گرگان آرامشی پدید آمد وچنین اطاعتی از ترکمن ها در طی سالیان دراز دیده نشده بود. ۷
۱ اعتماد السلطنه ، محمد حسن خان ،تاریخ منتظم ناصری ج۳ ص۱۷۴٫
۲٫ لسان الملک، همان منبع، ص۱۱۳۱
۳ .ادمیت ، فریدون ؛ امیر کبیر وایران، (تهران ،خوارزمی ۱۳۵۵ )،ص ۱۲۲
۴ هدایت ، روضه الصفای ناصری ،ج۱۴ ،ص۸۵۶۴
۵ .همان منبع، همان جا
۶ لسان الملک ، همان منبع ، ص۱۱۷۸
۷ .ادمیت ، فریدون ، همان منبع ، ص ۶۰۱
اما دوباره منطقه ی اخال دچار تنش شد وترکمن های این منطقه به داخل خراسان بیشتر شد و چون شورش هرات نیز روی داده بود ترکمن ها نهایت استفاده کرده و به دهات جام وقوچان و شاهرود وبسطام حملات گسترده داشتند وبعضی اوقات موفق می شدند وبعضی اوقات مأیوسانه بر می گشتندحسام السلطنه برای جلوگیری از حملات آنها دو قلعه در آق دربند ومزدوران ایجاد می کند ودرهر یک شمخالچی وتفنگچی می گذارد۱ و ۵۰۰۰ هزار زرع دیوار کردند در مزدوران در قلعه ی آنجا ۱۰۰ سرباز و ۱۰۰۰ هزار سوار و ۲ عراوه توپ گذاشتند و در آق دربند که ۴ برج و ۶۰۰۰ زرع دیوار ساخته بودند و ۱۵۰ تن شمخالچی. برای ان گماشته بودند .مأمور این امور اسکندر خان پسر حسین پاشاخان مراغه ای وعباس قلی خان دره جزی بود ۲
پس از مرگ امیرکبیر که این کار ها در استر اباد وخراسان به دستور او انجام می شد مرگ او وسیاست میرزا آقاخان نوری ونشان دادن ضعف از خود وتلمس به خان خوارزم وضعف خود ترکمانان به علت اختلافات بین ساروق وتکه وسالور و درگیرهای مرزی با قاجار خان خوارزم موقعیت را برای سرکوب اهالی مرو وسرخس مناسب دیدو برای گرفتن زکات ترکمن های آخال حرکت کرد( ۱۲۶۹ ه ق / ۱۸۵۳ م )اهالی مرو که از دست خوارزمیان به ستوه آمده بودند پسر خلیفه عبدالرحمن مروی ( قاضی شهر ) یعنی رحمان ویردی را با بزرگان به مشهد فرستادند .۳
واز حسام السلطنه درخواست یاری کردند و برای اینکه پای دخالت ایران را در برابر خوارزم باز کنند از او خواستند که برای آنها حاکمی از بین سران بفرستد لذا شاهزاده عباسقلی خان بیگربیگی دره جزی را به حکومت مرو تعیین کرده و او را با۱۵۰ نفر به مرو فرستاداما او مریض شده و مرد.۴
شاهزاده فرزند او بهادرخان را با ۴۰۰ سوار به جای پدر فرستاد لشکریان خوارزم سه ماه مرو را در محاصره داشتند تا آنکه مرض و با بر لشکر خوارزم افتاد و خوارزمیان به علت بیماری دست از محاصره برداشته وعقب نشستند اماخان از خود حاکمی تعیین کرد به نام امیر احمد خان جمشیدی چون بر مرو تسلط نیافت او را در قرایاب ۶ فرسنگی مرو گذاشت ۵
۱ .خورموجی ، محمد جعفر ، حقایق الاخبار ناصری ، حسین خدیو جم ( تهران ، نی ۱۳۶۳ )ص ۱۱۸و ۱۱۷
۲ لسان الملک ، همان منبع ، ص۹۵و۱۱۹۴
۳ وقایع اتفاقیه ،( سال ۱۲۶۹ نمره ی ۱۳۲ پنجم ذی القعده ) ص۴ ./، ایضا، اسمعیل خان میر پنجه می گوید ((دراین زمان ترکمن ها حاکم از بک مرو یعنی محمد نیاز بای را کشتند ابتدا از بخارا کمک خواستند و چون نشد به)) ایران روی اوردند)) میرپنجه ، اسمعیل سرهنگ ؛ خاطرات اسارت ،صفا الدین تبراییان(تهران ،مطالات فرهنگی ،۱۳۷۰ )ص۳۵

======