تاثیرات حاشیه نشینی در شهر (مورد مطالعه شهر مشهد)
توضیحات
+
چکیده:
از آنجا که حاشیهنشینی خاص کشور ما نیست، تلاشهای مربوط به حل آن سابقه زیادی دارد. این تلاشها را میتوان بصورت یک پیوستار در نظر گرفت که در یک سوی آن نادیده گرفتن و تلاش برای نابودی و پراکنده کردن این اجتماعات است و در سوی دیگر تلاش برای ارائه مسکن، امکانات و شرایط زندگی به آنان است. البته هر کشور با توجه به امکانات اقتصادی و شرایط سیاسی خود یک راه حل برمیگزیند، بعنوان مثال در کشورهای اروپایی که توان اقتصادی بالاتری (در مقایسه با کشورهای کم توسعه یافته ) دارند، سعی میشود از طریق خانههای بین راه، مراکز خیریه و… به حاشیهنشینیها و بیخانمانی سروسامان بدهند. و در کشوری مانند فیلیپین با تخریب آلونکنشینها با معضل روبرو میشوند. در کشور ما شاید با ترکیبی از هر دو مواجه باشیم که نمودی از فقدان یک برنامه مدون در مواجهه با این معضل است.به هر حال این معضل، دلایل چند گانهای دارد .
درحال حاضر از جمعیت نزدیک به سه میلیون نفری مشهد بیش از یک میلیون نفر آن حاشیهنشین هستند، به اعتقاد کارشناسان افزایش جاذبههای شهری و بیفروغ شدن زندگی در روستاها و امید به پیدا کردن کار در شهرها سبب رشد بیرویه حاشیه نشینی در این منطقه شده است. با این که در سالهای اخیر مسئولان استانی همواره از مشکلات این مناطق گلایه کردهاند، ولی تاکنون درصدد اتخاذ راهکار اصولی برای رفع آن برنیامدهاند.
مشکلات حاشیهنشینی به وجود آمده را حاصل سیاستهای نادرست و نبود اشتغال در روستاها در دولتهای گذشته دانسته و با اشاره به این که در آغاز پیروزی انقلاب ۳۰ درصد مردم در شهرها و ۷۰ درصد در روستاها اسکان داشتهاند، اکنون متوسط جمعیت حاشیه نشین در کلانشهرها ۱۶ درصد است که این میزان در مشهد به ۳۰ درصد رسیده است؛ به عبارت دیگر ۳۰ درصد جمعیت شهر مشهد را حاشیهنشینان تشکیل میدهد که علت آن مهاجرت از روستاها و جستجوی کار است.
نظریهپردازان اعتقاد دارند ساکنان حاشیهنشینها، مردمی بیجا، آواره و رانده شدهاند، که مانند خس و خاشاک بر سیل مهاجرت از روستاها کنده و به شهرها آورده شدهاند. بدون اینکه در جامعه مدرن پذیرفته شده باشند، به نظر این گروه حاشیهنشینی از جمله عوارض جانبی گذار جوامع سنتی به سوی جوامع صنعتی و شهری مدرن است و جنین تحول عظیمی بدون عوارض جانبی امکان پذیر نخواهد بود. سیر منطقی این نظریه رهاسازی حاشیه نشینان به حال خود است تا اینکه دست نامرئی بازار فکری به حال آنان نماید و یا حداکثر محلی برای اجرای برنامه های تسکین دهنده جهت کاستن ازخطر انفجار این بمب ساعتی باشند.
اما از زاویه ای دیگر حاشیه نشینی را می توان واکنش به فقدان برنامه ریزی متولیان جامعه دانست که به صورت خود جوش و با حداقل امکانات به نوعی معضل مسکن را برای خود حل نموده اند.
از آنجا که حاشیهنشینی خاص کشور ما نیست، تلاشهای مربوط به حل آن سابقه زیادی دارد. این تلاشها را میتوان بصورت یک پیوستار در نظر گرفت که در یک سوی آن نادیده گرفتن و تلاش برای نابودی و پراکنده کردن این اجتماعات است و در سوی دیگر تلاش برای ارائه مسکن، امکانات و شرایط زندگی به آنان است. البته هر کشور با توجه به امکانات اقتصادی و شرایط سیاسی خود یک راه حل برمیگزیند، بعنوان مثال در کشورهای اروپایی که توان اقتصادی بالاتری (در مقایسه با کشورهای کم توسعه یافته ) دارند، سعی میشود از طریق خانههای بین راه، مراکز خیریه و… به حاشیهنشینیها و بیخانمانی سروسامان بدهند. و در کشوری مانند فیلیپین با تخریب آلونکنشینها با معضل روبرو میشوند. در کشور ما شاید با ترکیبی از هر دو مواجه باشیم که نمودی از فقدان یک برنامه مدون در مواجهه با این معضل است.به هر حال این معضل، دلایل چند گانهای دارد .
درحال حاضر از جمعیت نزدیک به سه میلیون نفری مشهد بیش از یک میلیون نفر آن حاشیهنشین هستند، به اعتقاد کارشناسان افزایش جاذبههای شهری و بیفروغ شدن زندگی در روستاها و امید به پیدا کردن کار در شهرها سبب رشد بیرویه حاشیه نشینی در این منطقه شده است. با این که در سالهای اخیر مسئولان استانی همواره از مشکلات این مناطق گلایه کردهاند، ولی تاکنون درصدد اتخاذ راهکار اصولی برای رفع آن برنیامدهاند.
مشکلات حاشیهنشینی به وجود آمده را حاصل سیاستهای نادرست و نبود اشتغال در روستاها در دولتهای گذشته دانسته و با اشاره به این که در آغاز پیروزی انقلاب ۳۰ درصد مردم در شهرها و ۷۰ درصد در روستاها اسکان داشتهاند، اکنون متوسط جمعیت حاشیه نشین در کلانشهرها ۱۶ درصد است که این میزان در مشهد به ۳۰ درصد رسیده است؛ به عبارت دیگر ۳۰ درصد جمعیت شهر مشهد را حاشیهنشینان تشکیل میدهد که علت آن مهاجرت از روستاها و جستجوی کار است.
نظریهپردازان اعتقاد دارند ساکنان حاشیهنشینها، مردمی بیجا، آواره و رانده شدهاند، که مانند خس و خاشاک بر سیل مهاجرت از روستاها کنده و به شهرها آورده شدهاند. بدون اینکه در جامعه مدرن پذیرفته شده باشند، به نظر این گروه حاشیهنشینی از جمله عوارض جانبی گذار جوامع سنتی به سوی جوامع صنعتی و شهری مدرن است و جنین تحول عظیمی بدون عوارض جانبی امکان پذیر نخواهد بود. سیر منطقی این نظریه رهاسازی حاشیه نشینان به حال خود است تا اینکه دست نامرئی بازار فکری به حال آنان نماید و یا حداکثر محلی برای اجرای برنامه های تسکین دهنده جهت کاستن ازخطر انفجار این بمب ساعتی باشند.
اما از زاویه ای دیگر حاشیه نشینی را می توان واکنش به فقدان برنامه ریزی متولیان جامعه دانست که به صورت خود جوش و با حداقل امکانات به نوعی معضل مسکن را برای خود حل نموده اند.
این فایل همراه با چکیده و منابع تحقیق می باشد.
فرمت فایل دانلودی:.doc
فرمت فایل اصلی: docx
تعداد صفحات: ۱۵
حجم فایل:۲۲۵ کیلوبایت
پرداخت و دانلود قیمت: ۶۰۰۰ تومان
توجه مهم :
*دوست عزیز در صورت نداشتن رمز پویا یا قطع بودن درگاه بانکی ، لطفا نام پروژه درخواستی خود را جهت هماهنگی برای دریافت شماره کارت واریزی و دریافت لینک دانلود، به واتساپ پشتیبانی سایت ۰۹۳۹۲۷۶۱۶۳۰ ارسال کنید *(از ساعت ۸ الی ۲۳)
دیدگاهتان را بنویسید