عنوان مقاله

در طراحی و سیرتحولات و در عرصه ی گرافیک

نوع فایل

تعداد صفحات

ورد – Word

۶۲ صفحه

پیش نمایش مقاله

مقدمه

پوستر در طراحی گرافیک در مقوله ی «عرضه و تبلیغات» قرار دارد، جایی که لغت  تصویر به گونه ای مقتصدانه با مفهومی خاص و به یاد ماندنی در کنار هم قرار می گیرند. در اواخر قرن نوزدهم، پوستر ها در خیابان های شهرهای رو به توسعه، معرف وضعیت زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه بودند و برای جلب توجه خریداران اجناس و طرفداران تفریحات و سرگرمی ها با هم رقابت داشتند پوسترهای رنگی که با امکانات فن لیتوگرافی آن زمان چاپ می شوند توجه عابران را به خود جلب می کرد. تصاویر پوسترها که مفهوم دقیقی از متن را می رساندند تحت تاثیر برداشت هنرمند از سبک های هنری زمان خود نوعی سادگی در طراحی را که از محدودیت های تولید مشتق شده بود در بر داشتند. پوسترها پیش از ابداع لیتوگرافی، مانند کتاب ها با استفاده از حروف آماده و مرکب و تصایر کلیشه های چوبی تولید می شدند. این چاپچی بود که حروف چاپی را انتخاب می کرد و آن ها را در صفحه می چید. با آن که چند دهه ای از عمر عکاسی    می گذشت، اما امکان تولید  تکثیر تصاویر در اندازه های بزرگ و تعداد زیاد وجود نداشت. پس از ابداع فن لیتوگرافی، هنرمندان برای تکثیر پوستر طرح را به تعداد رنگ های آن اثر تفکیک و هر کدام را با دست بر روی سطح بلوک های سنگی لیتوگرافی اجرا می کردند. گاهی تعداد این بلوک ها به ۱۵ عدد می رسید و این روش حتی تا بعد از جنگ جهانی دوم نیز ادامه داشت. این روش ( لیتوگرافی رنگی) تولید پوسترهای رنگی را در رنگ ها و نیمسایه های مختلف امکان پذیر ساخت. از این دوره می توان پوستر « حباب ها» bubbles را در ۱۸۸۶ مثال زد؛ نقاشی مشهوری از یک بچه اثر « سرجان میله» Sirjohn Milbis که شرکت صابون سازی «پیرز» Pears از آن برای تبلیغ محصصول خود استفاده کرد.

سیرتحولات فتوریسم و دادائیسم در عرصه ی گرافیک

 بخش اول: انگاره های پیشرفت

باورهایی که در آغاز قرن بیستم وجود داشته اند حتی امروز به سادگی قابل درک اند به امکاناتی بیندیشید که صاحبان چنان باورهایی می توانستند به آنها اشاره کنند در خانه ها آب لوله کشی، چراغ های برقی، حرارت مرکزی، آسانسور و تلفن، در خیابان ها، خودروها ترامواها و اتوبوس ها، چراغ های برقی در گذرگاه ها و در زیر خیابان ها، متروهای برقی و نیز گرامافون، رادیو، تلگراف و روزنامه های کثیر الانتشار و مجلات مصور همه وجود داشتند تکامل سریع هواپیما بعد از سال ۱۹۰۳ که به ویژه با پرواز لویی بلریو از فراز دریای مانش در سال ۱۹۰۹ برای اروپاییان بسیار شور انگیز و تکان دهنده بود پیشرفت های سترگ در علم پزشکی که از جمله نمونه های بر جسته ی آن اختراع پرتوایکی در سال ۱۸۹۵ بود بدون شک پیشروی سریعی که در صنعت صورت گرفت رفاه مادی اکثریت مردم دنیای غرب را بهبود بخشید. ماشین با آلات و اجزاء هندسی و تابناکش که حرکت موزون و منظمی داشتند. نمی توانست چونان نماد همه ی این دستاوردها چشم ها را خیره نکند. نماد دیگر الکتریسیته بود که البته وجودش از طریق تاثیراتش محسوس می گشت انسان که به چنین قدرت هایی مجهز شده بود قادر بود که برای همه دنیای بهتری بسازد مشروط به آنکه می توانست خود را از یوغ سنت هایی که دیگر ناخواسته بودند رها سازد البته بودند کسانی که چنین باوری نداشتند. گوته یک قرن قبل از آن پیشگویی کرده بود که دانش علمی از حد ظرفیت متعارف آدمی در خواهد گذشت کسانی می پرسیدند که چرا انسان اصلاً باید شیوه ی زندگی اش را تغییر دهد هنر با هر دو موضع می توانست کنار بیاید. آنها که نوع طلب بودند می توانستند شکل های نو، زبان های نو و کار مایه ی نو را پیدا کنند پیکار آنها پیکاری بین المللی بود یک سنت شعری که ولع نوع بودن و قدرتمند بودن را داشت از والت و تیمن شاعر آمریکایی سر چشمه می گرفت و به وسیله ی امیل و رهارن شاعر بلژیکی ژول رومن شاعر و نویسنده ی فرانسوی و ولادیمیرمایاکوفسکی شاعر روس تحکیم می شد. سنت مشابهی در داستان نویسی پا گرفت: داستان علمی با ادگار آلن پو نویسنده ی آمریکایی آغاز شد و با کارهای ژول ورن نویسنده ی فرانسوی هربرت جورج ولز نویسنده ی انگلیسی یوگنی زامیاتین نویسنده ی روس و کارل چاپک نویسنده ی چک تکامل یافت باله ی تقدیس بهار که به وسیله ی استراوینسکی برای باله ی روس ساخته شد با دیسکوردهای تند و ضرب های کوبنده و تم بدوی گری خود نخستین بار در سال ۱۹۱۳ در پاریس به اجرا در آمد و بی درنگ به جهان خشن فناوری پیوست. نو بودن و بدوی بودن دو یار نزدیک هم بودند. برای مثال جاز که حدوداً در سال های جنگ جهانی اول طرفداران زیادی در اروپای غربی پیدا کرد، هم از افریقا نشان داشت و هم از امریکا به آن جان مایه ی نخستینه ی خود را از افریقا گرفت و امریکا زمینه رشد بی قید و شرطش را فراهم آورد.

ظهور فتوریسم:

بیش از سال ۱۹۰۹ واژه ی فوتوریسم ( آینده باوری) به الهیات تعلق داشت و مفهومش این اعتقاد بود که پیشگویی های کتاب مقدس هنوز تحقق نیافته است. در آن سال بود که این واژه به نام یک جنبش فرهنگی تبدیل شد. اندکی بعد واژه « فوتوریست» به عنوان یک اصطلاح ژورنالیستی زاییده شد و به هر آنچه مردم که کوچه و بازار در زمینه ی هنر و طراحی پیشتاز می انگاشتند. اطلاق گردید: نقطه آغاز جنبشی فوتوریسم بیانیه ای بود که به وسیله ی مارینتی، شاعر و نمایشنامه نویس ایتالیایی نگاشته شد. و در بیستم فوریه ی ۱۹۰۹ در صفحه ی اول روزنامه ی لوفیگارو چاپ پاریس انتشار یافت. مارنیتی که بیانیه اش طنین رومانتیک داشت. فرار رسیدن نیروهای ماشینی دنیای نو را خوش آمد گفت و هر گونه وابستگی به گذشته را باطل اعلام کرد. از سرعت و خشونت، وطن پرستی و جنگ (همان چیزهایی که شمار عظیمی از مردم تا حدود سال ۱۹۱۷ « تنها بهداشت راستین جهان» تلقی می کردند) را ستایش کرد. و تخریب موزه ها و کتابخانه ها را به عنوان جایگاه های مقدسات باقی مانده از گذشته وعده داد. از مجموعه ی همه ی سخن پردازی ها، آنچه سهل تر به یاد می ماند کلماتی بود که وی برای تشریح «زیبای جدید، یعنی زیبای سرعت» به کار برده بود. یک اتومبیل کورسی که لوله های درشتناک اگزوز آن همچون مارهایی اند که آتش از دهانشان زبانه می کشد … اتومبیل غرنده ای که گویی به سرعت گلوله توپ حرکت می کند. زیباتر از مجسمه ی پیروزی ساموتراس است. بنابراین مارنیتی قیاسی به یاد ماندنی را بین یک فراورده ی صنعتی و یک اند هندسی به عمل می آورد. یعنی یک فراورده ی صنعتی ساخته شده با معیارهای بی سابقه ای از قدرت و کارآمدی را با یک اثر هنری مقایسه می کند. که مظهر و معیار زیبای دیرینه است. همان مجسمه ی یونانی مشهوری که تحسین بازدید کنندگان موزه ی لوور را بر می انگیزد.

مارنیتی در میلان، پایتخت تجاری و صنعتی ایتالیا، زندیگ می کرد. فیات کارخانه ی عظیم خودروسازی ایتالیا در تورین، شهری نزدیک میلان، قرار داشت و قرار داد ( مسابقه اتومبیل رانی سابقه اش به سال ۱۸۸۷ باز می گردد.) بار طاقت فرسای عظمت گذشته بر دوش ایتالیا سنگینی می کرد. درست است که قرن نوزدهم اتحاد سیاسی را برای این شبه جزیره به ارمغان آورده بود ( اتحادی که هنوز کامل نشده بود، زیرا بخشی در نواحی شمالی تابع حکومت اتریش- مجار باقی مانده و وایتکان تا سال ۱۹۲۹ اتحاد سیاسی ایتالیا را نپذیرفته بود) ولی در مورد هنرها در ایتالیا چندان کاری- یا اصلاً هیچ کار- نکرده بود. مارنیتی تشتنه ی آن بود که خود و کشورش را در صف مقدم فرهنگ مدرن اروپایی در زمینه ی همه ی هنرها قرار ددهد. فوتوریسم به جنبشی تبدیل شد که شعر، داستان و نمایش، نقاشی و مجسمه سازی ، موسیقی، عکاسی، سینما، چاپ و معماری را در بر می گرفت. پیام کلی این جنبش و نام آن، زمینه ساز هنر فوتوریست شد. هنرمندان جوان ایتالیا که به دعوت به عمل مارنیتی پاسخ گفتند، در برگردان توصیه های کلی او به یک برنامه ی عملی مشکلاتی داشتند. بدون شک موضوع و مضمون هنرشان را می بایست از محیط شهری و صنعتی بر می گرفتند. سپس آرمان نوین سرعت در میان بود که می توانست به حرکت تعبیر شود.

======