عنوان مقاله

+

مقاله ی

فهرست/چکیده

+

آمیزه ی مهر و خرد و وفاداری
در شاهنامه ی فردوسی نزدیک به ۲۰ زن نقش آفرینی می کنند که البته بیش تر آن ها در دوری پهلوانی می زیند. به درستی می توان گفت که در هیچ کتاب دیگری در ادب کهن پارسی تا بدین پایه زنان خردمند و ستوده وجود ندارند. و هیچ سخن گویی این گونه زنان را نستوده است. (در نوشتهارهای پسین از برخی از این زنان سخن خواهم گفت.)
زنان شاهنامه بسیار برتر از زنان دیگر چکامه (منظومه)های ادب پارسی اند. کافی است شیرین را در خمسه ی نظامی و شاهنامه با هم بسنجید. شیرین نظامی زنی است عاشق پیشه که جز عشق هیچ از او نمی دانیم اما شیرین در شاهنامه زنی است خردمند و دلاور که زندگی می کرده است و در زندگی عاشق هم شده است. این شیرین بسیار باورپذیرتر از شیرین نظامی است (هرچند نظامی سخن عاشقانه را به اوج خود رسانده باشد).
برخی خرمگسان (خرمگس جانوری است با چشم های بزرگ اما تنها چیزهای پلشت را می بیند) به استناد یکی، دو بیت برافزوده (الحاقی) هم چون «زن و اژدها هر دو…» فردوسی را شاعری زن ستیز دانسته اند در حالی که دلاوری گردآفرید و خردمندی سیندخت و صراحت تهمینه و پاکی فرنگیس و وفاداری رودابه و سودابه (در نیمه ی نخست حضورش در شاهنامه) نمونه ی همه جانبه ی زن ایرانی در باور فردوسی ارجمند است.
باشد که زنان هم میهن ما درس پاکی از فرنگیس گیرند و چون سیندخت خرد ورزند و مانند گردآفرید دلاورانه به دفاع از حقوق و ارزش های راستین خود برخیزند. ایدون باد و ایدون تر باد.
نگاه شاهنامه به زن در مجموع نگاهى است مثبت. حضور زن در تمام شاهنامه حضورى است تعیین کننده و سرنوشت ساز. نقش زن به عنوان پیونددهنده خانواده ها به یکدیگر در همه جا به عنوان عاملى اساسى در پیدایش و نابودى قدرت مطرح است. 
در داستانهاى مهم شاهنامه مانند داستان فریدون که خواهران جمشید به همسرى او درمىآیند و نیز مادرش فرانک و دختران سرو که همسر پسران او مى گردند و نیز داستان کاووس که سودابه دختر شاه هاماوران را پس از تسخیر سرزمین هاماوران به زنى مى گیرد, نقش زن در روند قدرت کاملا به چشم مى خورد. 

======