فهرست/چکیده

+

بخشی از متن:
در حقوق مدنی تملک به چهار سبب  حاصل می گردد:
حسب ماده ۱۴۰ قانون مدنی این چهار سبب عبارتند از :۱-به احیاء اراضی موات و حیازت اشیاء مباح ۲- بوسیله عقود و تعهدات ۳-بوسیله اخذ به شفعه  ۴- به ارث
همچنین در حقوق مدنی اخذ به شفعه تنها موردی می باشد که با زنده بودن مالک ، شخص دیگری می تواند ملک یا مال غیر منقولش را بدون موافقت او مالک گردد .به همین خاطر در قانون مدنی این مورد پس ازعقود و تعهدات که سبب تملیک ارادی می باشد ، آمده است. البته می توان گفت که چنانچه اخذ به شفعه در فصل بیع قید می گردید به لحاظ اینکه در بیع جاری و از محلقات آن می باشد مناسب تر بود.هدف از وضع شفعه جلوگیری از به وجود آمدن ضرر به شریک مال قابل تقسیمی می باشد که شریک دیگر قصد فروش سهمش را دارد لذا قانون به شریک دیگر این اجازه را داده که با پرداخت همان مبلغی که خریدار به عنوان ثمن به فروشنده داده ، به مشتری  حصه شریک خود را تملیک نماید .این حق مختص به حقوق مدنی ایران می باشد و در حقوق و قانون کشور های دیگر چنین چیزی وجود ندارد .اخذ به شفعه دارای شرایطی می باشد که جهت اعمال این حق باید این شرایط وجود داشته باشد همچنین اعمال این حق آثاری در حقوق اجتماع خواهد داشت که در این نوشتار سعی شده به آنان پرداخته شود
چکیده
اراده نقش مهمی در معاملات و عقود منعقده بین متعاملین در حقوق مدنی دارد هیچکس را نمی توان بر خلاف اراده از مالکیت و تملک بر دارایی هایش ممانعت نمود و مال و اموالش را تصاحب نموده در این مورد استثنایی نیز قرار داده شده است برای جلوگیری از ضرر کسی که در مال غیر منقولی با شخص دیگری شریک می باشد و شریکش سهم خود را به شخص ثالثی از طریق بیع صحیح واگذار نموده است می تواند با پرداخت همان مقدار ثمنی که مشتری به بایع پرداخته ، سهم مشتری را تملک نماید و این در حالی است که اراده بایع در این تملک هیچ گونه نقشی ندارد ، این حق را حق اخذ به شفعه و صاحب آن را شفیع می نامند. ماده ۸۰۸ قانون مدنی به این امر اختصاص داده شده است ماده مزبور می گوید: هر گاه مال غیر منقول قابل تقسیمی بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک حصه خود را به قصد بیع به شخص ثالثی منتقل کند ، شریک دیگر حق دارد قسمتی را که مشتری داده است به او بدهد و حصه بیعه را تملک کند این حق را حق شفعه و صاحب آن را شفیع می گویند .
شفیع
برای ایجاد اخذ به شفعه شرایطی لازم است که عبارتند از :غیر منقول بودن مال، مشاع بودن مال غیر منقول، قابل تقسیم بودن مال غیر منقول ، دو نفر بودن شرکا ،انتقال تمام حصه خود توسط شریک دیگر ، قدرت شفیع بر تأدیه ثمن حق اخذ به شفعه فوری است اما استثنائاتی برای آن قرار داده شده است از جهل شریک دیگر به شفعه و کسانی که محجور هستند تا زمانی که دارای اهلیت استیفا می گردند این فوریت رفع می گردد . حق اخذ به شفعه دارای آثار و ویژگیهایی می باشد که عبارتند از : بیع صحیح بودن حق شفعه ،ایقاع بودن حق شفعه ، تعلق نماتات متصله به شفیع ، قابل تبعیض نبودن حق شفعه ، حق عینی بودن حق شفعه ، منتقل به غیر نشدن حق شفعه در معامله ، منتقل شدن حق شفعه به ورثه ، قابل اسقاط بودن حق شفعه ، قابل اقاله نبودن معامله توسط شفیع با بایع. در این نوشتار سعی شده به صورت مختصر در این موارد مطالبی ارائه گردد.
تعریف حق شفعه :
در قانون مدنی حق شفعه تعریف نشده است .فقط شرایط آن در ماده ۸۰۸ آورده شده است .
معنای لغوی شفعه بر وزن فعله (به ضم فاء) جفت قرار داد چیزی را با چیز دیگر گویند
 از نظر فقهی نیز معنای شفعه را حق شریک در ملک شریک دیگر گویند . «شفعه اسم می باشد و
به معنای حق تقدم همسایه نسبت به ملک مجاور می باشد»
از لحاظ حقوقی شفعه با معنی لغوی نزدیکی دارد . در اصطلاح حقوقی شفعه تملک حصه فروخته
شده شریک به وسیله شریک  دیگر می باشد و به خاطر جلوگیری از ضرر شریک در مال غیر منقول قابل تقسیم قرار داده شده است.  تا زمانی که یکی از دو شریک سهم  خود را از طریق بیع به دیگری واگذار نماید شریک دیگر بتواند با پرداخت همان بها‌ به مشتری حصه شریک خود را تملک نماید و از ضرر
خود جلوگیری نماید . در ماده ۸۰۸ قانون  مدنی آمده است :
“هرگاه مال غیر منقول قابل تقسیمی بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک حصه خود را به
قصد بیع به شخص ثالثی منتقل کند شریک دیگر حق دارد قیمتی  را که مشتری داده است به او بدهد و حصه مبیع را تملک کند این حق را حق شفعه و صاحب آن را شفیع می گویند.” 
از آنجا که در اخذ به شفعه اراده شریک دیگر نقشی ندارد و توافقی بر خارج شدن مال از مالکیتش ندارد لذا یک ایقاع می باشد و استثنا می باشد.
 
فهرست مطالب:
مقدمه
چکیده
شفیع
تعریف حق شفعه 
شفیع
شرایط اخذ به شفعه 
غیر منقول بودن مال 
مشاع بودن مال غیر منقول
قابل تقسیم بودن مال غیر منقول 
دو نفر بودن شرکا 
انتقال سهم مشترک بوسیله بیع باشد
شریک تمام حصه خود را انتقال دهد
قدرت شفیع بر تأدیه ثمن 
فوریت اخذ به شفعه 
جهل شفیع به حق شفعه
جهل شفیع به فوریت اخذ شفعه 
طریق  اخذ به شفعه 
آثار اجرای حق شفعه 
حق شفعه از آثار بیع صحیح می باشد
اخذ به شفعه ایقاع  است
نمائات منفصله متعلق به مشتری می باشد و متصله به تبع مبیع به شفیع منتقل می شود
حق شفعه قابل تبعیض نمی باشد
حق شفعه حق مالی است
حق شفعه از حقوق عینی است
حق شفعه در معامله منتقل به غیرنمی گردد
حق شفعه به ورثه منتقل می شود 
حق شفعه قابل اسقاط می باشد
بایع می تواند با شفیع اقاله نماید
نتیجه گیری 
منابع

======