عنوان مقاله

ارتباط بین مدیریت در آمدها  و تقلب در حسابهای مالی

نوع فایل

تعداد صفحات

ورد – Word

۴۰ صفحه

پیش نمایش مقاله

 مقدمه:انجمن بازرسان معتمد در مورد کلاهبرداری  و تقلب تخمین  می زند که کلاهبرداری  شغلی  یا تقلب در کار  هزینه ای  حدود ۹۹۴ بیلون دلار  در هر سال  به اقتصاد  آمریکا وارد می کند در کلاهبرداری  شغلی، تقلب  در حسابهای  مالی دارای بشترین هزینه برای  سازمانها متقلب  می باشد.و در کل  هزینه  آن در سال  در آمریکا ۵۷۲ بیلون دلار می باشد به علاوه  در ارتباط  باسازمانها  متقلب،تقلب مستقیماٌ در ارتباط  با کارمندان  سها مداران و بستانکاران می باشد تقلب  در صورت حساب  مالی به صورت زیادی  اثرات غیر مستقیم  منفی روی شرکای بازار  دارد که  این به صورت کاهش اعتماد به صورت حسابهای مالی و بازارهای  مالی ودر نتیجه ریسک بالا  در زمینه حق بیمه و کارآیی کمتر بازار ها سرمایه می باشد.

تحقیق  در مورد سوابق تقلب  و تشخیص  آن مهم است چرا که  باعث  در ک بهتر تقلب های نهفته  در نهانی شده و توانایی  قانونگذار  و بازرسان رابرای تشخیص تقلب  بالا  می برد و از آن می توان  به عنوان  اساسی در تحقیقات  آینده مورد استفاده قرار داد .تشخیص  تقلب به صورت وسیعی  می تواند مانع تقلب سازمانها ،کارمندان و سهامداران و بستانکاران شود و از هزینه های مربوط به تقلب می توان برای کارایی  بازار استفاده کرد و این کار همچنین برای بازرسان مفید بود.

واینکه اطمینان حاصل کنند که شر کتهای دارای صورت حسابهای باز مالی  ملی انتخاب مشتری و قضاوتهای متعاقب دچار تقلب نمی شوند.

این تحقیق به تهیه مدرکی که از  طریق  امتحان رابطه بین مدیرت در آمدها و تقلب  می آید مشارکت دارد .شرکتها می توانند صورت حسابهیای مالی  خود را بوسیله مدیرت  در آمدها  از طریق خرید وفروش دلخواه و یا با استفاده از تقلب دستکاری  کنند باوجود  این شرکتهای که در کل  زمان مورد نظر ذخایر مالی  آنها دچار  تضاد شده یا در آمدهای  خود را دیرتر مدیرت کرده اند  برای جبران نواقصشان  به تقلب رویمی آورند . استفاده ار  افزایش در آمدها درملی  چند سال می تواند باعث شود که مدیران  راههایی رابرای مدیردت درآمدها پیدا کنند بنابراین در نتیجه  شرکتها در طی چندسال  صورت حسابها ی خود را دستکاری می کنند.برای مثال  در مواجهه باپیش بینی های  کارشناسان  برای ازدیاد در آمدها  به احتمال استفاده از تقلب در مدیرت در آمدها و دستکاری صورت حسابهای  مالی بالا می رود.

براساس ارتباط بین مدیرت در آمدها و تقلب  ما در پنج پرسش تحقیقی  نشان می دهیم که چگونه  مدیرت در آمدها در سالهای قبل با تقلب در تماس  بوده اند. در این ارتباط به ویزه  ما روابط  بین مدیرت درآمدها  قبلی را مورد امتحان  قرار میدهیم (۱) احتمال  اینکه  شرکتها یی که  به پیش بینی های کارشناسان مواجهه هستند احتمال تقلب دارند(۲)احتمال اینکه شرکتهایی که در آمدی از طریق تقلب داشته دچار  دوباره می شوند(۳)ارتباط بین مدیریت  در آمدهای قبلی و احتمال  تقلب  با فرض اینکه هیچگونه مدرکی درمورد ازدیاد در آمدها و هیچگونه مدرکی در مورد صورت حسابهای دستکار ی شده درهنگام پیش بینی کارشناس وجود نداشته باشد(۴) ارتباط  بین مواجهه باپیش بینی کارشناسان و احتمال تقلب زمانیکه  هیچگونه مدرکی از مدیرت در آمد های قبلی وجودنداشته باشد.(۵)ارتباط  بین ازیاد در آمدها  و احتمال کلاهبرداری زمانیکه  هیچگونه مدرکی در مورد مدیریت در آمدهای قبلی نباشد.

نتایج مانشان می دهد که احتمال تقلب  بیشتر مربوط به شرکتها ی است که دارایی  قبلی  خود رامدیرت کرد باشد ودر زمانیکه  بازرسان پیش بینی می کردند  هیچگونه سندی  در مورد  افزایش در آمدها وجود نداشته است  مابیشتر احتمال  دریافتیم که کارشناسان پیش بینی می کند که گزارش در آمدها زیاد شده است بیشتر احتمال تقلب وجود دارد . حتی زمانیکه  هیچگونه مدرکی  در مورد در آمدهای مدیرت شده وجود نداشته باشد.

نتایج همچنین نشان میدهند که در مدیرت در آمدهای  قبلی بشتر احتمال داردکه شرکت های  که توسط  بازرسان پیش بینی  شده اند دچار تقلب  شوند و احتمال  تقلب بیشتر در مورد  شرکت های  با در آمد بالا می باشد که دچار تقلب شوند  این یافته درمتون تشخیص تقلب و متون مدیرت در آمدهای نیز وجود دارند و این  توانایی بازرسان  و قانوگذاران رابرای تسخیص  تقلب بالا می برد.

به علاوه درمشارکت باتحقیق  قبلی بوسیله امتحان رابطه بین مدیرت در آمد و تقلب  ماسه مقدار تازه تهیه می کنیم  جمع در آمدهای  دلخواه قبلی  به مواجهه باپیش بینی  کارشناسان در آمد غیر منتظره  برای هر کارمند که می توان  از  آنها  برای تشخیص  تقلب استفاده کرد این مقادیر جدید ارزیابی از تحقیق  قبلی  بود و سهم کمی را در مقایسه با امتحان  ارتباط  بین مدیرت  در آمدها و تقلب دارند  بیشتر بویژه میزان مدیرت در آمدهای قبلی و مجموع در آمدهای  دلخواه  قبلی  که اساس  آنها  تخمین زده شده بود مورد استفاده  قرار گرفت اما فقط قسمتی  از آن مورد آزمایش قرارگرفته است .به علاوه ماتحقیق می کنیم  که آیا فشاری که در مورد  مواجهه باپیش بینی کارشناس وجود دارد باعث  ایجاد تقلب می شود.

تحقیق  قبلی  نشان داد که این مشارکت محرک مدیرت در آمدها می شود اماتشخیص  نیست که باعث تقلب نیز  می شود یا نه آیا اینکه  می تواند در تشخیص تقلب مورد استفاده قرا ر گیرد یا نه ما همچنین مقادیر جدید راتوسعه دادیم در آمد می باشد این سه مقدار جدید مهم هستند چراکه آنها همچنین توانایی حقوقداناد را بری تشخیص تقلب افزایش می دهند.

این مقاله در ادامه منظم  تر می شود .ما دستکاری  صورت حساب های مالی  و مدیرت در آمدهای و تقلب راتعریف کرده و بر تحقیقات قبلی  در مورد تقلب مروری کرده و فرضیه خود را در بخش ۲توسعه می دهیم مامعیار راانتخاب  نمود خودر اتوصیف کرده و تحقیق را در بخش ۳طراحی می کنیم و نتایج تجربی را در بخش ۴ نشان داد و در بخش ۵ اظهارات نهایی رابیان می کنیم.

۲٫توسعه فرضیه و تحقیقات مرتبط با آن

۲٫۱ تعاریف مربوط به دستکاری صورت حسابهای مالی و تقلب ومدیرت  در آمدها.

مااز تعاریف و اهلن و هئالی در مورد مدیرت در آمدها استفاده می کنیم :مدیرت در آمد زمانی اتفاق می افتد که مدیران از قضاوت خود در مورد گزارشهای مالی و ساختار معاملات و تفسیر گزارشهای  مالی استفاده می کنند که برای سهامدارن درمورد کارهای  اقتصادی  شرکت بوده و اینکه اطمینان یابند که به درآمدمورد قرار دارد و انتقادات دست پیدا کرده اند.

تقلب موضوعی مشابه مدیرت در آمدهای می باشد اماتفاوت مدیرت درآمدهای و تقلب در آنست که تقلب  خارج ار اصول  حسابداری  مورد پذیرش عموم می باشد(GAAP).در صورتیکه مدیرت در آمدها درون GAAPاست . استفاده از تعریف  واهلن و هئالی  در مورد مدیرت در آمدها  ما می توانیم  تقلب  در صورت حسابهای  مالی به  صورت زیر تعریف  کنیم تقلب درحسابهای مالی زمانی اتفاق می افتد که از کارهای حسابداری استفاده کنند که مطابق GAAP نیست برای تفسیر گزارشهای مالی شرکت با گمراه کردن  سهامداران در مورد عملیات اقتصادی انجام گرفته  توسط شرکت و تاثیری در آمدهای قرار دادی که مورد اطمینان حسابدار ی گزارش  می کنند سرانجام اینکه  شرکتهای  می توانند صورت حسابهای مالی خود را استفاده از عملیاتهای  حسابداری درون محدود GAAPیا خارج ان دستکاری کنند ما دستکاری صورت حساب مالی را از اینچنین تعریف می کنیم،آن زمانی اتفاق می افتد که مدیران دچار تقلب در صورت  حساب مالی یا مدیرت در آمدها یا هر دو شوند.

۲٫۲ ارتباط بین مدیرت در آمدها  و تقلب

زمانیکه شرکتها در اطلاعات مالی بوسیله  مدیرت در آمدها افزایش راگزارش می کند آنها  جمع می کنند که مجموع در آمدهای افزایش یافته با کل زمان مربوط  به ان نسبت معکوس داشته است این شرکته در حلول سالهای قبلی  مجموع  در آمدهای آنها افزایش یافته است.

بنابراین در معاملات و در آمدها ی  خود دچار تضاد شد و برای جبران این تضادها دچار تقلب شده اند افزایش در آمدها ی سالهای قبلی و ذخایر  مالی دلخواه ممکن است باعث شود که راهی کارهای  مدیرت در آمد کم شوند و زمان مواجهه شدن با در آمدها مدیران در آمد کم شوند و زمان مواجهه شده با در آمدهای  ضد و نقیض و کاهش انعطاف مدیرت در آمدها مدیران برای رسیدن به اهداف از قبل  تعیین شده دچار  تقلب شوند .بنابراین  ما انتقاد داریم  ارتباط مثبتی بین مجموع ذخایر مالی  و تقلب  وجود داشته باشد و این به ارتباط  بین تضاد مدیرت در آمدها  و فرضیه  فشار بر می گردد.

متن قبلی  تا اندازه فرضیه تضاد مدیرت در آمدهای و فرضیه فشار راامتحان می کند بینش  ارتباط مثبتی را احتمال  تقلب در سال to اولین تقلب سال وجود دارد.

و مدل اندازگیری رابیان می کند که در آن مجموع ذخایر مالی  شرکت در دوسال،۱وT یعنی سال قبل از اولین تقلب  یعنی سال. Tمثبت می باشد لی و دیگران درسند بعدی ارتباط  مثبتی را بین احتمال  تقلب و کل ذخایر مالی  در طی سال قبل  بوسیله SEC آشکارمی کند با وجود این SEC کشف کرده که تقلب مربوط به تاریخهای قبل از اولین تقلب می باشد و این بوسیله یک میانگین ۲۸ماهه می باشد بنابراین کل مقادیر مربوط به کل ذخایر  مالی سالهای t-1 ،  to،t+2 می باشد  و بیشتر بوسیله اندازگیری در انتهای  ۳۶ماه و یک دوره ۲۸ماهه بعد از اولین تقلب و کل مقادیر شامل میانگین۸ ماهه قبل از تقلب و ۲۸ماه بعد از تقلب می باشد اخیرانیز جونزوکریشان و سلندرز ارتباط مثبتی رابین ذخایر مالی در سال t-1و تقلب نشان داده اند در صورتیکه دکوولارسون و سلوثان نتیجه می گیرند این آزمایش غیر آماری می باشد و ذخایر مالی نسبت عکس با toدارند .سرانجام اگر چه انها کل ذخایر مالی راپیش از ذخایر مالی آزمایش می کنند دکو ارتباط مثبتی را بین کل ذخایر مالی در سال to و احتمال تقلب در سال to نشان می دهد  در صورتیکه بینش ارتباط مثبتی رابین کل ذخایر مالی در سال t-1و تقلب درسال toنشان می دهند.

در صورتیکه تحقیق قبلی از معکوس بودن مدیرت در آمدها و فرضیه فشار پشتیبانی می کند فقط مطالعاتی هستند که برای اطلاع ما ذخایر مالی  قبلی را آزمایش کرده اند و دیده اینکه ذخایر مالی شرکت به ترتیب در سال t-1، to مثبت و در سال t-1 احتیاطی می باشد و با وجود این  انعطاف مدیرت در آمدها کمتر شده و فشار برای تقلب کردن در ذخایر مالی زیادی می شود . در نتیجه شرکتها از مجموع ذخایر افزایش در آمد در طی چند سال بیشتر از یکسان استفاده کرد و در آمدهای خود را با استفاده  از ذخایر مالی احتیاطی افزایش می دهند بنابراین تضاد در مدیرت در آمدها و فرضیه فشار پیش بینی نم کند که آیا شرکتها در سال to مدیرت در آمدها ادامه می دهند یا نه ودکو و همکارانش مدل گرافیکی رانشان می دهند که در آن شرکتهای متقلب بشیترین ذخایر مالی احتیاطی راقبل از سال  تقلب در طی سال داشته  اند نسبت به شرکتهای که تقلب نکرده اند بنابراین  نمودار دکو و همکارانش  نشان نی دهد که دوره  زمانی مناسب برای اندازگیری در آمده ا سه سال قبل از اولین  سال  تقلب می باشد .

شرکتهای متقلب داری دلایل مختلفی می باشدند که شامل تضاد در ذخایر  مالی وفشار مدیریت در آمدهای می باشد .موضوع گزارشهای مالی نهایی مربوط به تقلب و مدیرت در آمدها می باشد و تحقیق قبل آزمایش شد که آیا علتهای که محرک مدیرت درآمدها هستند.

محرک تقلب نیز می باشند.تمرکز بشتر روی علتهای است که با قرار دادهای بدهی دار و جبران پاداش می باشد مابعدا در این تحقیق روی آن بحث کرد و ایده ای را معرض می کنیم که با انتقادات بازار سرمایه مرتبط بوده و کارشناسان به علتهای  مدیرت در آمدها  رسیدگی کرد اما تحقیق درمورد تقلب انجام نمی دهند.همچنین تهیه میکنن دلایلی را برای تقلب کردن ۲٫۳ دلایل موجود در بازار سرمایه باعث تقلب می شوند.

در متن مربوط به مدیریت درآمدها فرضیه قار دادها وجود دارد و این زمانی  پیش می آیدکه شرکتهای دارای قرار دادهای بدهی دار هستند  مدیران آنها از ذخایر مالی احتیاطی  افزایش در آمدها برایاجتناب از چنین قرارداد ها یی استفاده می کنند بینش و دکو ارتباط مثبتی  رابین تقاضا برای فعالیتهای مالی و خارجی و تقلب نشان میدهند و این مربوط  به اجتناب ازتخلفات مربوط به قرار دادهای بدهی دار و تقلب می باشد . نتایج  متنوع بود باوجود این یافته های دکو و همکارانش از فرضیه ارتباطات حمایت کرده ،ولی یافته های بینش چنین  چیزی  رابیان نمی کند.

فرضیه طرح پاداش در متون مدیرت  در آمدها پیش بینی  می کند که اگر   پاداشها در آمدها  افزایش نیابد . سپس مدیران از ذخایر مالی  احتیاطی افزایش درآمدها برای افزایش پاداشها ی جاریشان استفاده نخواهند کرد .زمینه تقلب دکو همکارانش و بینش بیان می کنند که مدیران بیشترین دلایل رابرای تقلب دارند و این زمانی است گه آنها می توانندبواسطه کارکنان داخلی تجارتی و توافقات جبرانی آنها از تقلب استفاده کرد بر خلاف دکو بینش  نتایج مهمی  را در زمینه تجارت کارکنان داخلی بدست آورده است در مطالعه ای مشابه سامرز و سوینی  خریدها وفروشهای کارکنان داخلی را امتحان کرده اند و دریافتند که یک محایت جزئی از تجارت کارکنان داخلی وجود دارد هر چند که دکو دریافت که محاسبات بر اساس فرضیه ای است که وجود طرح پاداش احتمال تقلب را افزایش می دهد.

در صورتیکه تحقیق  قبلی در مورد تقلب دلایل  تقلب مرتبط  با پاداش و بدهی رابر رسی می کند در آن دلایل مرتبط با انتقادات بازار سرمایه مورد بررسی  قرار نمی گیرد در متن نربوط یه مدیرت در آمدها فرضیه ا نتقادات بازار سرمایه پیش بینی می کند مدیران دارای دلایلی برای دستکاری صورت حسابهای مالی هستند و این برای  اجتناب از پیش بینی  کارشناسان بود که به صورت دیگری یا متجاوزان  از حد آن بیان می شوند. ماتحقیق  در مورد تقلب توسعه می دهیم بوسیله امتحان انکه آیا انتقادات بازار سرمایه  بهصورت تجربی با مدیریت در آمدها  مرتبط  هستند یا اینکه  با تقلب .مدیران می توانند صورت حسابهای مالی را دستکاری کنند برای دوره کردن از پیش بینی کارشناسان  و این  باعث تقلب کردن مدیران در صورتیکه تحقیق قبلی ارتباط بین پیش بینی کارشناسان و تقلب رابررسی  نمی کند.

دکو نشان می دهد که شرکتهای متقلب  که دارای ذخیره مالی قوی  هستند که قبلا دچار تقلب شده اند و نشان می دهد که این ممکن است تحت تاثیر  فشار باشد و برای  اجتناب از مایوس کرد ن سرمایه گذران در مورد سرمایه گذاری  بالای آنها .بنابراین حسابداری ئ اجرای بازرسی SEC سندهایی  را در مورد  حالتهای خاص بیان می کند در جایکه تقلب  برای  دوری کردن از پیش بینی کارشناسان اتفاق می افتد  در اینجا دلایلی نیز بریا کار مدیران در ارتباط  با این وجو دارد.

ترکیب این دو ایده باعث  بروز مدیریت درآمدها ی قبلی  در تقلب می باشد وآنکه پیش بینی های کارشناسان  دلایلی را برای شرکت درمورد تقلب  کردن بیان می کند .ما حدس می زنیم شرکتهای  که صورت حسابهای مالی دستکاری شده ای دارند برای اجتناب  از پیش بینی کارشناسان این کار راانجام می دهند.و زمانی بیشتر احتمال تقلب دارند که قبلا در آمدها ی  آنها نیاز به آنالیز و تشخیص  روابط غیر معمول در آمد ها داشته باشند برای مثال  بین در آمدو تولید سرمایه . همچنین  شرکتها از منابع برای ذخایر  فروش  استفاده می کند ارتباط میزان فروش  در منابع موجود در کل برای تشخیص تقلب می باشد  هر چند  که بال  رفتن در آمدها می تواند در نتیجه تولید در آمد از طریق دارای و کارمندان باشد سطوح غیر معمول یا تغیرات در مقادیر بهروری علامت وجود تقلب می باشد.

======