دانلود مقاله اخلاق جنسی
|
||||||||||||||
. مقدمه : از نظر اسلام ، علاقه جنسی نه تنها بامعنویت و روحانیت منافات ندارد ، بلکه جزء خوی و خلق انبیاء است .در حدیثی میخوانیم : ازاخلاق انبیاء دوست داشتن زنان است . رسول اکرم (ص ) و ائمه اطهار ( ع ) طبق آثار و روایات فراوان که رسیده است ،محبت و علاقه خود را به زن در کمال صراحت اظهار میکردهاند و بر عکسروش کسانی را که میل به رهبانیت پیدا میکردند سخت تقبیح مینمودند .یکی از اصحاب رسول اکرم ( ص ( کار عبادت رابه جائی رسانید که همه روزها روزه میگرفت ، و همه شب تا صبح به نمازمیپرداخت ، همسر او جریان را باطلاع رسول اکرم ( ص ) رسانید ، رسول اکرم( ص ) در حالی که آثار خشم از چهرهاش هویدا بود از جا حرکت کرد و اخلاق جنسی قسمتی از اخلاق به معنی عام است . شامل آن عده از عادات و ملکات و روشهای بشری است که با غریزه جنسی بستگی دارد. حیاء زن از مرد ، غیرت ناموسی مرد ، عفاف و وفاداری زن نسبت به شوهر ، ستر عورت ، ستر بدن زن از غیر محارم ، منع زنا ، منع تمتع نظری و لمسی از غیر همسر قانونی ، منع ازدواج با محارم ، منع نزدیکی با زن در ایام عادت ، منع نشر صور قبیحه ، تقدس یا پلیدی تجرد جزء اخلاق و عادات جنسی بشمار میروند نخستین بحث علمی و فلسفی که در اینجا به میان میآید این است که سرچشمه این اخلاق چیست ؟ چطور شد که مثلا خصیصه حیا و عفت در زن پیدا شد ؟ چرا مرد در مورد زن خود غیرت میورزد ؟ آیا این غیرت همان حسادت معمولی است که بشر آنرا در همه جا محکوم کرد و استثناء در این یک مورد آنرا پسندیده میداند ؟ یا چیز دیگر است ؟ اگر همان حسادت است علت استثناء چیست ؟ و اگر چیز دیگر است چگونه میتوان آنرا توضیح داد ؟ همچنین منشأ زشت شمردن کشف عورت ، فحشاء ، ازدواج با محارم و غیره چیست ؟ آیا سرچشمه اینها خود فطرت و طبیعت است ؟ آیا فطرت و طبیعت برای اینکه به هدفهای خود نائل آید و به زندگی بشر که طبعا اجتماعی است نظام بدهد این احساسات و عواطف را در بشر نهاده است ؟ یا علل دیگری در کار بوده و در طول تاریخ در روحیه بشر اثر کرده تا تدریجا جزء ضمیر اخلاقی بشر قرار گرفته است ویل دورانت ، با اینکه ریشه اخلاق را نه طبیعت ، بلکه پیش آمدهائی که احیانا تلخ و ناگوار و ظالمانه بوده است میداند ! مدعی است که این اخلاق هر چند معایبی دارد اما چون مظهر انتخاب اصلح در مسیر تکامل است بهتر این است حفظ شود . فروید و اتباع وی عقیده دیگری دارند ، مدعی هستند که اخلاق کهن را در امور جنسی باید واژگون کرد و اخلاق جدیدی را جایگزین آن نمود . به عقیده فروید و اتباع وی ، اخلاق جنسی کهن بر اساس محدودیت و ممنوعیت است و آنچه ناراحتی بر سر بشر آمده است از ممنوعیتها و محرومیتها و ترسها و وحشتهای ناشی از این ممنوعیتها که در ضمیر باطن بشر جایگزین گشته آمده است . اگر از انجام عملی زیانی متوجه دیگران نشود دلیلی نداریم که ارتکاب آنرا محکوم کنیم . . . ” اشکال در پاسخ پرسش دیگر به اینکه : ” بنا به عقیده شما باید هتک عصمت را محکوم ساخت ولی شما اعمال منافی عفت معمولی را چنانچه خسارتی بار نیاورد محکوم نمیکنید ؟ ” میگوید : ” بله همین طور است ، ازاله عصمت ( بکارت ) یک تجاوز جسمی در میان افراد است ، اما اگر با مسائل اعمال منافی عفت مواجه شدیم آنوقت باید موقعیت را در نظر گرفت و ملاحظه کرد در چنین موقعیت حساس دلائلی برای ابراز مخالفت وجود دارد یا نه ؟ ” ( ۱ ) ما فعلا وارد این بحث نمیشویم که آیا احساساتی از قبیل حیا و غیره که امروز اخلاق جنسی نامیده میشوند ریشه فطری و طبیعی دارد یا ندارد ، زیرا این بحث دامنه درازی دارد همین قدر میگوئیم این توهم پیش نیاید که واقعا علوم به آنجا رسیده که ریشه این مسائل را به دست آورده است آنچه در این زمینهها گفته شده جز یک عده فرضها ، و تخمینها نیست ، و خود فرض کنندهها به هیچ وجه وحدت نظر ندارند . مثلا فروید منشأ پیدایش احساس حیا را چیزی میداند ، راسل چیز دیگر ، ویل دورانت چیز دیگر ، که ما برای پرهیز از اطاله از ذکر آنها خودداری میکنیم علت اصلی تمایل این افراد به غیر طبیعی بودن این احساسات عدم موفقیت برای توجیه صحیح این احساسات است. ما فرض میکنیم این احساسات هیچ گونه وسیله طبیعی ندارد ، و میخواهیم مانند هر امر قراردادی دیگر بر مبنای مصالح فرد و اجتماع و سعادت بشریت برای اینها تصمیم بگیریم ، ببینیم منطق و تعقل به ما چه میگوید ؟ آیا منطق و تعقل ایجاب میکند برای باز یافتن کامل سلامت روان و برای رسیدن اجتماع به حد اکثر مسرت و سعادت تمام قیود و حدود و ممنوعیتهای اجتماعی را بشکنیم یا خیر ؟ مقتضای منطق و تعقل این است که با سنن و خرافاتی مبتنی بر پلیدی علاقه جنسی مبارزه کنیم و در عین حال موجبات طغیان و عصیان و ناراحتی غریزه را به نام آزادی و پرورش آزادانه فراهم نکنیم . طرفداران اخلاق جنسی نوین نظرات خود را بر سه اصل مبتنی کردهاند : ۱ – آزادی هر کسی تا آنجا که مخل به آزادی دیگران نباشد باید محفوظ بماند آشفتگی غرائز از آنجا ناشی میشود که میان غرائز تبعیض شود ، بعضی ارضاء و اشباع و بعضی دیگر همچنان ارضاء نشده باقی بمانند . وعده دادیم که اصولی را که ” اخلاق نوین جنسی ” بر روی آنها پایهگذاری شده است تحلیل و انتقاد کنیم به نظر ما ضرورت دارد خوانندگان محترم را در جریان بگذاریم و آگاه کنیم که افکاری که در این زمینه از غرب برخاسته و جوانان ما تازه با الف بای آن آشنا شدهاند و احیانا تحت عنوانهای مقدسی نظیر ” آزادی ” و ” مساوات ” با جان و دل ، آنها را میپذیرند به کجا منتهی میشود ؟ آخر این خط سیر کجا است ؟ آیا اجتماع بشر ، قادر خواهد بود در این مسیر گام بردارد و راه خود را ادامه دهد ؟ یا اینکه این کلاهی است که برای سر بشر خیلی بزرگ است . این راهی است که ادامه دادن آن جز فناء بشریت چیزی در بر ندارد ؟ از این رو ما لازم میدانیم که در اینجا ولو به نحو اختصار این مسائل را طرح کنیم و البته تفصیل کامل آنها را در جای دیگر ذکر خواهیم کرد ( ۱ ) مدعیان اصلاح اخلاق جنسی ادعا میکنند که اخلاق کهن جنسی علل و اسباب و سرچشمههائی داشته است که اکنون از میان رفته یا در حال از میان رفتن است ، اکنون که آن علل در کار نیست ، دلیل ندارد که ما باز هم این سیستم اخلاقی را که احیانا توأم با خشونت هم بوده است ادامه دهیم . این علل و اسباب چنانکه واضح است یا ریشه تعدی و ستمگری دارد و یا از خرافات ناشی شده است و شرائط محدود زندگی آن وقت چنین ایجاب میکرده است . اکنون که مالکیت مرد نسبت به زن از میان رفته است ، اطمینان پدری را از راه استفاده از داروهای ضد آبستنی که در اثر پیشرفت طب پیدا شده ، بدون بکار بردن روشهای خشونت آمیز قدیم میتوان بدست آورد ، عقاید مرتاضانه و راهبانه بسوی زوال و نیستی میرود ، احساس پلیدی عادت زنانه را با بالا بردن سطح معلومات ، و تفهیم اینکه یک عمل ساده وظایف الاعضائی بیش نیست میتوان از بین برد ، دوران آن مجازاتهای سخت و شدید هم دیگر سپری شده است ، عوامل اقتصادی که زن را اسیر میکرد دیگر وجود ندارد و زن امروز استقلال اقتصادی خود را باز یافته است ، بعلاوه دولت تدریجا دستگاههای خود را بسط میدهد و زن را در ایام بارداری و زایمان و شیردادن تحت حمایت خود قرار میدهد و او را از مرد بی نیاز میکند و در حقیقت دولت جانشین پدر میشود . حسادتها را با تمرینهای اخلاقی باید از میان برد و با وجود اینها دیگر لزومی ندارد ما همچنان به این اخلاق کهن بچسبیم. این است انتقادات و خردهگیریهائی که بر اخلاق کهن جنسی گرفته میشود و این است دلائلی که ایجاب میکند حتما رفورمی در این بخش از اخلاق بشری صورت گیرد . ” کمونیسم جنسی ” تنها از آن نظر قابل عمل نیست که رابطه نسلی را میان پدران و فرزندان قطع میکند ، بشر از اعتماد نسلی نمیتواند صرف نظر کند ، هر پدری میخواهد فرزند خود را بشناسد و هر فرزندی میخواهد بداند از کدام پدر پیدا شده است . .
|
توجه مهم :
*دوست عزیز در صورت نداشتن رمز پویا یا قطع بودن درگاه بانکی ، لطفا نام پروژه درخواستی خود را جهت هماهنگی برای دریافت شماره کارت واریزی و دریافت لینک دانلود، به واتساپ پشتیبانی سایت ۰۹۳۹۲۷۶۱۶۳۰ ارسال کنید *(از ساعت ۸ الی ۲۳)
دیدگاهتان را بنویسید