زنان سرپرست خانوار مقوله است که در چهارچوب رفاه خانواده امر مهمی تلقی می شود و حقیقتاً زن و خانواده دو مقوله غیر قابل تفکیک از یکدیگرند. واقعیات موجود در جامعه نشان از آن دارد که علی رغم اعلامیه ها و بیانیه ها و تاسیس نهادها و سازمان های بین المللی مختلف در تحقق حقوق زن، مسئولیت و هزینه ها قابل توجه و طاقت فرسای تامین معاش خانواده که بر عهده این قشر آسیب پذیر اجتماعی می باشد در بسیاری از موارد سخت و یا حتی غیر ممکن است و در صورت تحقق نیز زندگی سرشار از سختی ها و محنت ها را متحمل این مادران پدر نما می کند. در این میان زنان سرپرست خانوار دارای مسئولیت سنگین اقتصادی و اجتماعی در خانواده هستند. آنان هم مادران فرزندان خود هستند و هم پدران آنان. اصطلاح زنان سرپرست خانوار به زنانی اطلاق میشود که مسئولیت تامین معاش زندگی یا اداره امور خود و یا خانواده خود را بطور دائم یا موقت عهده دار هستند.
زنان سرپرست خانوار از جمله گروهای آسیب پذیر اجتماعی هستند که گاه عواملی چون طلاق ، فوت یا اعتیاد همسر، از کار افتادگی و رها شدن توسط مردان موجب آسیب پذیر شدن این طیف وسیع در جامعه می شود. تصور این واقعیت که اگر موقعیت آنان در جامعه سنتی و پدر سالارانه باشند نیز درد آور است. براساس آمار های رسمی کشور امروز زنان سرپرستی ۴/۹درصد خانوار ایرانی را بر عهده دارند .درآمد کمتر زنان سرپرست خانوار موجب فقر نسبی آنان نسبت به مردان سرپرست خانوار می شود.
متاسفانه در جامعه کنونی ما زندگی زنان پس از ترک شوهر غالبا با ابهامات و مخاطراتی روبروست از جمله سرپرستی فرزندان به تنهایی، سختی مشکلات اقتصادی، زندگی در تنهایی و همراه با افسردگی و ناامیدی و همچنین نگرش غلط جامعه نسبت به زنان مطلقه و بیوه در فقدان همسرشان آنان را در روابط اجتماعی و حضور در اجتماع با مشکلات عدیده ای روبرو می کند. نگاه های معنی دار، سخنان تلخ و گزنده، از دست دادن حمایت های عاطفی همسر، فقر اقتصادی و تمایل به تنها ماندن و حفظ حیثیت و شخصیت خود پاره ای از مشکلات تمام ناشدنی این قشر زحمت کش است.
اهمیت موضوع
سنجش وضعیت اجتماعی و اقتصادی زنان سرپرست خانوار هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ کاربردی حائز اهمیت است و موجب شناخت بعد جامعه شناختی می شود و هم می توان با شناخت متغیرهای موثر در آن وضعیت این قشر را برای سیاست گذاری ها وبرنامه ریزی ها استفاده کرد و تا با خارج کردن آنها از چتر حمایتی قدمی در جهت توانمند سازی آنان بر داشت.
در این راستا با توجه به طرح هدفمند کردن یارانه ها و حساس شدن جامعه بعد از این طرح با توجه که مبلغ پرداختی به همه افراد جامعه از هر قشری یکسان است آنچنان فرقی در شرایط اجتماعی آنها نمی کند ودر شرایط قبلی خود باقی می مانند.
با توجه به اهمیت خانواده و نقش سرپرست خانوار در تامین نیاز های اصلی اعضای آن از یک سو و وجود تبعیض های جنسیتی از سو دیگر محدودیت حقوقی و عرض نابرابری ها در بیشتر زمینه ها اجتماعی و اقتصادی برای زنان در اغلب جوامع از جمله کشور ما و از سوی دیگر بررسی ویژگی اقتصادی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار در مقایسه با مردان ضرورت می یابد. این ضرورت بیش از هر چیز از این زاویه که ویژگی های مزبور می تواند بر توانایی و امکانات در تامین نیازهای اعضای خانوار تاثیر گذار باشد نمایان می گردد. به طور کلی مطاله این گونه از خانوارها به عنوان زیر جامعه ای از اقشار آسیب پذیر جامعه می تواند در شناسایی و کمک به آسیب پذیر ترین سبک خانوار جامعه به شمار آید. از این رو خانواده هایی که تحت سرپرستی زنان اداره می شوند در اغلب کشورها از جمله فقیرترین خانواده ها محسوب می شود.
بررسی سوابق موجود در کشور نشان می دهد که مطالعات انجام شده در این زمینه غالبا به بررسی جنبه هایی جزئی از شرایط زندگی گروهی از زنان سرپرست خانوار مانند مشکلات اجتماعی و اقتصادی و عاطفی آنان و یا بررسی نقش سازمان مسئول حمایت از گروه آسیب پذیر و کاستی های موجود در این زمینه پرداخته اند و تصویر جامعی از ویژگی اجتماعی اقتصادی این گروه ارائه نداده اند لذا بررسی تصویر دقیقتر و علمی تر از این واقعیت احساس می گردد.
حمایت از این گونه زنان سرپرست با توجه به شرایط متفاوت اقتصادی و اجتماعی خانوار متفاوت است و افرادی که از وضعیت مالی و اشتغالی بهتری برخوردار هستند از زیر چتر حمایتی پوشش خارج شوند واین کمک به زنان سرپرست خانوار نیازمندتر تعلق گیرد. سعی شود کمک ها و حمایتها یک شکل نباشد تا فقر مطلق از بین برود و نهاد ها و موسسات به روشهای بهتری افراد نیازمند و آسیب پذیر را تحت پوشش قراردهند.
رویکرد اصلی مهم در برنامه های موجود تحت تاثیر قانون حمایت از زنان سرپرست خانوار عمدتا بر محور حمایت مالی متمرکز است. اگر چه مطابق ماده ۴ قانون مذکور حمایت های موضوع این قانون به دو دسته حمایتی مالی و حمایت فرهنگی اجتماعی تقسیم شده اند اما در عین حال اولا رویکرد حمایتی خیریه در برابر رویکرد خدماتی وجه قالب را دارد و ثانیا سازمان ها و موسسات موجود به دلیل سهولت در ارایه حمایت مالی کمتر گرایش به ارایه حمایت های غیر مالی دارند. سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور نیز اعمال روش های تشویقی از جمله تخصیص و تقسیم بودجه بر حسب جمعیت تحت پوشش زمینه گرایش و مدیریت دستگاه ها به سمت حمایت مالی مستقیم را توسعه داده است. در واقع نقاط ضعف اساسی رویکرد حمایتی موجود مدیریت منابع فعلی فاقد کارایی و اثر بخشی لازم است. در مقابل رویکرد موجود مبتنی بر توانمندسازی قرار دارد بر این اساس هرگز نباید برنامه ریزی جهت ارایه خدمات به زنان سرپرست خانوار و یا هر گروه در معرض خطر دیگری مبتنی بر پوشش مادام العمر حمایتی آنان حفظ وضع موجود باشد بلکه رویکرد اساسی به مددجو باید فرصت های جدید برای تامین مخارج زندگی خود باشند و آنان را در جهت توانمند سازی هدایت نمایند . این رویکرد آمار بسیار جالبی از فعالیت ها را میرساند در سال ۱۳۷۵ تنها یک درصد موسسات خیریه و ۰٫۸درصد طرح کمیته امداد و ۱۴٫۸درصد بهزستی بدلیل بهبود شرایط زندگی از این طرحها خارج شده اند ولی باز هم به بازنگریهای اساسی برای خارج کردن آنها به طرح لازم است. (همان)
سوالات تحقیق
سوالات کلان
۱- اولویت بندی زنان سرپرست خانوار با توجه به وضعیت اجتماعی و اقتصادی آنها برای دریافت کمک از موسسات درست است؟
۲- آیا با توجه به شرایط سخت زندگی زنان سرپرست خانوار منابع اجتماعی واقتصادی به روش مناسبی توزیع شده است؟
سوالات خرد
۱- آیا میزان درآمد زنان سرپرست خانوار با وضعیت اقتصادی آنان تناسبی دارد؟
۲- آیا بین بعد خانواده زنان سرپرست خانوار رابطه ای با وضعیت اقتصادی آنان وجود دارد؟
۳- نوع غالب مسکن زنان سرپرست خانوار چگونه است؟
۴- آیا تناسبی بین تحصیلات زنان سرپرست خانوار و رابطه آن با وضعیت اقتصادی آنان هست؟
۵- آیا منطفه سکونت زنان سرپرست خانوار رابطه ای با وضعیت اقتصادی آنان دارد؟
۶- آیا کمک های موسسات خیریه و امدادی (کمیته امداد امام (ره) وبهزیستی) نقشی در برطرف کردن مشکلات اقتصادی و اجتماعی آنان داشته اند؟
۷- آیا سن زنان سرپرست خانوار تاثیری در وضعیت اجتماعی واقتصادی آنان دارد؟
۸- زنان سرپرست خانوار بیشتر در چه مشاغلی فعال و چه مقدار دست مزد دریافت می کنند؟
تعریف مفهومی عومل موثر درعنوان مسئله
سرپرست خانواده
یک اصطلاح توصیفی است، سرپرست خانواده به کسی اطلاق می شود که که قدرت قابل ملاحظه ای در مقایسه با سایر اعضای خانواده دارد معمولا مسن ترین فرد خانواده است و مسئولیت های اقتصادی خانواده به عهده وی می باشد .
بر مبنای تعریف سازمان بهزیستی زنان سرپرست خانوار زنانی هستند که عهده دار تامین معاش مادی و معنوی خود و اعضای خانوار میباشد (خسروی،۱۳۸۰،۲۵) در یک دسته بندی خانوارهای دارای سرپرست زن به چند گروه عمده تقسیم شده اند:
گروه اول: خانوارهای هستند که در آنها مرد بطور دائمی حضور ندارد و زنان به دلیل فوت همسر یا طلاق بیوه شده اند یا دخترانی که ازدواج نکرده اند تنها زندگی میکنند.
گروه دوم: خانواده های هستند که مرد بطور موقت به دلیل مهاجرت، مفقود الاثر بودن، ومتواری بودن یا زندانی بودن و یا سرباز بودن غایب هستند زنان مجبور به تامین معاش زندگی خود و فرزندانشان هستند .
گروه سوم: خانوار های هستند که مرد حضور دارد ولی به علت بیکاری و از کارافتادگی و یا اعتیاد درامر معاش نقش ندارد و عملا زن سرستی را بر عهده دارد.
تعریف خانواده
در نظر مردم خانواده به منزله واحد اجتماعی است که شامل یک زوج متاهل و فرزندانشان است و در خانه ای در کنار یکدیگر زندگی می کنند .
در تعریفی دیگر از (راجرز):خانواده نظامی نیمه بسته است که نقش ارتباطات داخلی ایفا می کند و دارای اعضایی است که وضعیت ها و مقامها ی مختلفی را در خانواده و اجتماع احراز کرده و با توجه به محتوای وضعیت ها و افکار و ارتباطات خویشاوندی که مورد تایید جامعه های است که خانواده جز لاینفک آن است ایفای نقش می کند .
تعریف وضعیت اقتصادی زنان سرپرست خانوار: براساس تعریفی که سازمان آمار از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۷۵ ارائه داداه است وضعیت اقتصادی به شرایطی اطلاق می شود بیشتر این زنان به تنهایی بدون فرد شاغل در خانواده تامین معاش بر عهده دارند که با توجه به عدم دسترسی به فرصتهای شغلی مناسب در مقایسه با مردان دارای درآمد کمتری بوده وعمدتا به مشاغل پاره وقت مشغولند لذا وضعیت مناسبی از نظر اقتصادی ندارد و عده ای دارای درآمد بدون کار می باشد بخصوص زنان خود سرپرستی در سنین بالا هستند از مستمری همسر متوفی خود استفاده می کنند .
تعریف از وضعیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار : به دلیل حاکم بودن فضای سنتی در ایران زنان را برای سرپرستی فرزندانشان چندان به رسمیت نمی شناسد و نگرش منفی نسبت به آنان دارند یعنی تصور می شود که زنان توانایی اداره کردن خانواده خود را ندارند و باید با حمایت های مالی به آنها کمک کرد در زنان سرپرست خانوار علاوه بر این نگرش منفی، نقش های چند گانه و مسئولیت های بسیار آنان غالبا وقت اضافی برای برقراری روابط اجتماعی ندارند این مورد به مرور موجب طرد آنها از جامعه و مشکلات عدیده ای برای آنها می شود . ادبیات نظری
وضعیت اجتماعی واقتصادی زندگی زنان سرپرست خانوار مورد توجه و بررسی جامعه شناسان قرار گرفته است در واقع گسترش این شکل از خانواده در همه کشور های از جمله توسعه یافته و یا در حال توسعه ضرورت این بررسی را ایجاد کرده است در این بخش نظریه های مربوط به زنان سرپرست خانوار از جهت آثار ونتایج گسترش این نوع خانوار ها طبقه بندی شده است که از دیدگاههای دین مبین اسلام، روانشناسی، جامعه شناسی به بررسی آن خواهیم پرداخت.
نظریات اسلام
در دیدگاه اسلام، زن و شوهر در همه امور خانوادگی و روابط بین خویش، از حقوق همسان و برابری برخوردارند، جز اینکه مرد در مدیریت و سرپرستی خانواده و سر و سامان بخشیدن به امر همسر خویش، دارای تکلیفی افزونتر است. مرد به سبب پرداخت مهریه، تحمل هزینه زندگی، دفاع از خانواده و مسئولیت زندگی مشترک، از حق سرپرستی بهرهمند است. البته این سرپرستی نشانه تقرب بیشتر مرد نزد خداوند نیست، زیرا زن و مرد از ریشه واحدی آفریده شدهاند و هر یک میتوانند با تقوا و ایمان به خداوند نزدیک شوند. قرآن کریم دلایل سرپرستی مردان را اینگونه بیان میدارد:
«الرجالُ قوامون علی النساء» ترجمه آیه چنین است: «مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است، بهواسطه آن برتری که خدا بعضی را بر بعضی مقرر داشته و هم به واسطه آن که مردان از مال خود باید به زن نفقه دهند، پس زنان شایسته و مطیع در غیبت مردان حافظ حقوق شوهران میباشند و آنچه را که خدا به حفظ آن امر فرموده نگهدارند و…»
مسئله سرپرستی و مدیریت، مسئلهای اساسی و مهم در جامعه بشری است و یکی از تفاوتهای حقوقی زن و مرد در مدیریت است. قرآن کریم مدیریت خانواده را به عهده مردان گذاشته و زنان را در سایر مسئولیتهای عظیم خانواده یعنی تربیت نسل و ایجاد آرامش و حرکت تکاملی مشمول نموده است.
در آیه ششم سوره تحریم آمده است: «ای کسانیکه ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتش نگاهدارید، چنان آتشی که مردم و سنگ خارا آتش افروز اوست و….»
درخصوص لزوم تأمین مخارج زندگی توسط مرد خداوند در قرآن کریم میفرماید: «هر جا که خود سکونت گزینید آنها را نیز به قدر توانایی خود مسکن دهید. به آنان ضرر نزنید تا برآنها تنگ آید و اگر آبستن بودند نفقهشان را بدهید تا وضع حمل کنند و اگر فرزندان شما را شیر میدهند، مزدشان را بدهید و به وجهی نیکو با یکدیگر توافق کنید…» ( سوره طلاق، آیه ۶).
همچنین راوی میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: «پرداخت نفقه چه کسی بر انسان واجب و الزامی است؟ فرمود: پدر و مادر، فرزند و همسر» (بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۷۴).
همچنین امام صادق(ع) در تفسیر آیه «و من قدر علیه رزق فلینفق ممّا آتاه الله»
فرمود: «هرگاه مرد نفقه خود را به میزانی که برای او کفایت کند، بپردازد و نیز پوشاک وی را فراهم نماید، وظیفهاش را در مسئولیت اقتصاد خانواده انجـام داده وگـرنه آن دو از هـم جـدا میگـردند» (همان، ص ۷).
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «کسی که برای روزی حلال خانوادهاش تلاش کند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد کرده است» (بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۱۰۳).
همچنین امام رضا(ع) میفرمایند: اگر زن نیازمند شود برعهده مرد است که نیاز او را برطرف ساخته و نفقهاش را بدهد؛ امّا اگر مرد نیازمند گشت برعهده زن نیست که او را تأمین کند یا اگر محتاج و نیازمند شود هزینه و نفقه او را بپردازد. به همین دلیل ارث مردان دو برابر زنان است و این سخن خداوند نیز از همین جا نشأت میگیرد که میفرماید: مردان کارگزار و سرپرست زنانند، از آن روی که برخی را بر برخی فزونی و برتری داده و بدان سبب که مردان از مال خود به زنان نفقه دهند.
از نظر قوانین و مقررات حقوقی اسلام، زن وظیفهای در تأمین نیازهای اقتصادی خانواده ندارد و میتواند درآمد فعالیتهای خود را صرف امور شخصی خود یا پسانداز نماید. در این رابطه خداوند در قرآن کریم میفرماید: «… للنّساء نصیب ممّا اکتسبن …» (سوره نساء، آیه ۳۲). «… زنان را از آنچه بدست میآورند نصیبی است…»
بنابراین زن در سرپرستی خانواده نیز وظیفهای ندارد و اگر این امور را عهدهدار میشود عملی پرمشقت است که از روی فداکاری، احسان و تبرع انجام میدهد و اسلام نمیپسندد که زنان را موظف به آن نماید.
به طور کلی در دیدگاه اسلام، مسئولیتهای مهم زن، تربیت نسل انسانی (فرزندان)، گرم نگهداشتن محیط خانه و فراهمسازی رشد و شکوفایی فضایل اخلاقی در خانواده است. ساختار جسمی و روحی زن با این مسئولیت مهم و ظریف تناسب دارد. درگیری و خشونت، ورود به چالشهای اجتماعی و حضور در نبردهای سیاسی با آنچه که خداوند در سرنوشت و طبیعت او قرار داده است، همخوانی کمتری دارد. حال اگر زنانی که به دلایل مختلف علاوه برمسئولیتهای فرزندپروری مجبور شدهاند که به تنهایی نقش اقتصادی خانواده را بر دوش کشیده و جای خالی پدر را نیز در خانواده پرکنند، گرفتار تعدد نقش خواهند شد که بنابر نظر فوق احتمالاً تعارض بین این نقشها بوجود خواهد آمد و اگر قوانینی در جامعه نباشد تا از آنها حمایت نماید و از تعارض نقشهای آنان بکاهد مشکلات جدی برای این دسته از خانوادهها بوجود خواهد آمد.
در مورد تفاوت بین زن و مرد در دیه و قصاص هم که از احکام ثابت اسلام بوده و قابل تغییر نیست، حکومت اسلامی در مقابل زنان سرپرست خانوار، مکلف به جبران خسارت میباشد و لازم است با توجه به این دو اصل از احکام اسلام درباره زنان شاغلی که درآمد خود را در اداره زندگی مشترک هزینه میکنند، به ویژه زنانی که سرپرستی خانواده را عهدهدار هستند، تجدیدنظر نماید، زیرا با فوت زنان نانآور، اقتصاد خانواده آسیب دیده و اداره امور زندگی دچار اختلال و بحران میگردد.
نظریههای روانشناسی
روانشناسان معتقدند یکی از عمدهترین منابع استرس برای زنان، به ویژه زنان سرپرست خانواده ایفای نقشهای متعدد در زمان واحد است. عمدهترین نقش پذیرفته شده برای مردان نقش نانآوری خانواده است و استرسهای مربوط به نقش در مردان معمولاً وابسته به نقشهای شغلی آنان است. زنان سرپرست خانواده هم باید اداره امور اقتصادی را بر عهده داشته و استرسهای مربوط به شغل و حرفه و تنظیم درآمد را تجربه کنند و هم استرسهای نقش والدینی، تربیتی و حمایتی از فرزندان.
آدامز اختلالات روانشناختی زنان سرپرست خانوار مطلقه را بررسی نموده و اظهار میدارد: مادر پس از طلاق در برابر یک سری از مشکلات قرار میگیرد، مانند: تأمین مراقبت از کودک، یافتن سرپناهی مناسب و تأمین معیشت خانواده و دشواریهای ناشی از این که او تنها بزرگسال خانواده است و باید نقش پدر و نقش مادر را یکجا به عهده بگیرد، لذا باید به ایفای نقشهای چندگانهای بپردازد که در برخی موارد ایفای این نقشها با هم در تعارض هستند، لذا زن هم از حیث مادی و هم از حیث روانیـ عاطفی دچار مشکل گردیده و استرس و اضطراب بیشتری را تجربه میکند.
برایسکو در بررسی ۳۹ مورد از زنان سرپرست خانوار به این نتیجه رسید که ۷۵ درصد از زنان این گروه، از بیماریهای روانی رنج میبرند که عمدهترین آنها با طلاق همبستگی نزدیک دارد که شامل اختلالات عاطفی، شخصیت ضد اجتماعی و هیستری میباشد (خسروی، ۱۳۷۴).
پارکز با اشاره به افزایش مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی، افسردگی و خودکشی در زنان بیوه را گزارش داده است که حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد زنان بیوه به عنوان بیمار افسرده تشخیص داده شدهاند که شاید بتوان افزایش این نوع رفتارهای خود تخریبگرایانه را حاصل افسردگی دانست.
ظهور علائم روانپزشکی (کلایتون، ۱۹۷۴؛ پارکز ۱۹۶۴) ابتلا به بیماریهای روانی (بلین، هاروت، ۱۹۸۵) آغاز استفاده از خدمات روانپزشکی برای بیماران سرپایی (رابرتسون ۱۹۷۴؛ اشتین و سومر ۱۹۶۹) و خودکشی (لوک و وبر، ۱۹۷۲؛ کوسنگ،۱۹۶۶؛ سیگول، ۱۹۶۹) همگی در بین زنان سرپرست خانوار و فاقد همسر، متداولتر از افراد متأهل بوده است ((خسروی، ۱۳۷۴، به نقل از مادیسون و ویلولها، ۱۹۶۸).
سبیل۷، موقعیت اقتصادی، اجتماعی بالا را در انطباق با بیوگی و کاهش افسردگی مؤثر میداند. همچنین پارکز۸ گزارش داده است که حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد از زنان بیوه به عنوان بیمار افسرده تشخیص داده شدهاند، به طوری که بسیاری از این افراد به میزان زیادی مصرف کننده داروهای خوابآور و آرامبخش بودهاند (خسروی، ۱۳۷۴؛ به نقل از پارکز ۱۹۸۳).
مروین سومر۹ اظهار کرده است که احتمال ابتلا به بیماریهای روانی در زنانی که طلاق گرفتهاند و سرپرستی خانواده را نیز برعهده دارند، از متأهلین و کسانیکه تنها زندگی میکنند، بیشتر است. از آنجائیکه زنان سرپرست خانواده، علاوه بر وظایف مادری و تربیت فرزندان، نگهداری و مراقبت از آنان و اداره امور خانه، نقش اقتصادی خانواده را نیز برعهده دارند، ملزم به اشتغال بیرون از خانه میباشند و چون از اشتغال و درآمد مناسب و کافی برخورددار نمیباشند و نقشهای زن و مرد را همزمان ایفا میکنند، تا حدودی نوع و میزان استرس آنان از تجربه مردان متفاوت میباشد. این گروه از زنان علاوه بر ایفای نقشهای متعددی همچون اداره و انجام کارهای خانه، مراقبتهای جسمی و هیجانی از اعضای خانواده را هم انجام میدهند که موجب میشود استرس و مشکلات روانی مختلفی را تجربه کنند. مسئله ایفای چند نقش در بین زنان سرپرست خانواده سبب میشود زمانی که میکوشند به شغل خود به اندازه کارهای خانه و مراقبت از فرزندان اهمیت بدهند، دچار تعارض نقش شوند که همین امر منجر به ایجاد استرس و اضطراب در آنان میگردد.(همان) نظریات جامعه شناسی
الف:نظریه زنانه شدن فقر یا آسیب پذیری زنان سرپرست خانوار
طرفداران این نظریه نشان میدهد که خانواده هایی که سرپرستی آنان بر عهده زنان می باشد نه تنها در همه کشور های جهان گسترش یافته اند بلکه به درصد خانوار های سرپرست زن که جمعیت کم درآمد قرار می گیرند افزوده شده است این مسئله حتی درکشورهایی که پیشرفته ترین قوانین را به نفع زنان داشته اند (کشورهای فمینیسم و یا دارای سیاستهای موافق فمینیستی) دیده شده است در این کشورها به رغم کمکهای دولتی به این زنان فرایند فقیر شدن آنان همچنان ادامه دارد از طرفی مشکلات این زنان عدم دسترسی به مشاغل با منزلت اجتماعی بالا است این زنان یا بیکارند یا مشاغل نیمه وقت کم درآمد دارند اگر مشاغل دارای منزلت بالا باشد مسئله تنظیم وقت برای انجام کار خانه و کار بیرون از خانه است این مشکل را صاحب نظران فقر زمانی نامیده اند و فقر زمانی اگر با فقر مادی همراه شود آسیب پذیری این قشر را دوچندان می کند . (گیدنز۱۹۸۹ )
ب: نظریه ساختی کارکردی
براساس این نظریه خانواده های زن سرپرست اساسا با شکل طبی و سنتی خانوادهای دو والدی در تضاد و پیدایش این گونه خانوادها نوعی انحراف محسوب می شود در این خانواده ها به علت غیبت پدر و مادر زندگی زوجی تا حدی کاهش می یابد عدم اقتدار پذیری پدر برای ساماندهی زندگی خانواده با بحران اقتصادی و اجتماعی روبرو می شود بحرانی که با ورود مادر به بازار کار به جای انجام وظیفه سنتی خانه داری شروع شده به وجود می آید .
براساس این نظریه طبقه زیرین از افراد منزوی تشکیل شده که در محلات غیر سازمان یافته ساکن اند در این محلات حضور خانوادهای زن سرپرست میزان بالای جنایت دراین محلات، معاملات مواد مخدر، افت تحصیلی تولدهای نا مشروع و دریافت کمک های دولتی شایع است .
فایل کامل این تحقیق ۶۸ صفحه بصورت ورد WORD می باشد. در تمامی ساعات شبانه روز >> پرداخت آنلاین و دانلود آنلاین پروژه
*دوست عزیز در صورت نداشتن رمز پویا یا قطع بودن درگاه بانکی ، لطفا
نام پروژه درخواستی خود را
جهت هماهنگی برای دریافت شماره کارت واریزی و دریافت لینک دانلود،
به واتساپ پشتیبانی سایت ۰۹۳۹۲۷۶۱۶۳۰ ارسال کنید
*(از ساعت
۸ الی ۲۳)
دیدگاهتان را بنویسید